classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

تحول؟....!

متن زیر رو از آثار دکتر علی شریعتی انتخاب کردم :

در سراسر زندگیم حتی در اوج بحران روح جوانم،

کتاب را از معشوق،
بحث را از زمزمه،
 نثر را از شعر،
فلسفه را از احساس،
 حماسه را از غزل،
 عظمت را از سعادت،
 رنج را از لذت،
 عصیان را از آرامش،
آسودگی و تلخی را از شیرینی،
 همفکر را از همدل،
زدن را از نواختن،
 اندوه را از نشاط،
اخم را از لبخند،
 شناختن را از زیبا بودن،
 تحلیل را از تجلیل،
 مجهول ماندن را از معشوق شدن،
 معرفت را از عبادت، زشتی را که من را بشناسد بفهمد از زیبایی که مرا دیوانه وار دوست بدارد، روشنی احساس را از اشتعال احساس،
لطافت یک روح را از حرارت یک روح،
 ایمان را از محبت،
 ارادت را از انس،
 حرف زدن را از بوسیدن،
نصیحت را از تصنیف،
ارجمندتر، برتر، راضی کننده تر می یافتم و می یابم...

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

 

نمیدانم

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمیخواهم بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت؟

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ وبازیگوش

واو یکریز وپی درپی دم گرم وچموشش رادر گلویم سخت بفشارد

وخواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد

بدین سان بشکند هردم سکوت مرگبارم را

         


اسیر زندگی - دکتر علی شریعتی

 

خدایا کفر نمی‌گویم،
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!

خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

دکتر علی شریعتی

منتظر نظراتتون هستم ok
نظرات 3 + ارسال نظر
فریبا شنبه 20 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:13

عالیییییییییییییییییییییییییییی بود.به خصوص شعر آخری که من همیشه از شنیدن و خوندنش لذت میبرم.

محمدm.a یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 14:30

خیلی جالب بود

جیسون استاتهام پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:15

yeskkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkk!!
az shriati bazam bezar ok.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد