classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

جنبش واژه زیست...

پشت کاجستان ، برف.
برف، یک دسته کلاغ.
جاده یعنی غربت.
باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.
شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.

من ، و دلتنگ، و این شیشه خیس.
می نویسم، و فضا.
می نویسم ، و دو دیوار ، و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.
یک نفر می بافد.
یک نفر می شمرد.
یک نفر می خواند.

زندگی یعنی : یک سار پرید.
از چه دلتنگ شدی ؟
دلخوشی ها کم نیست : مثلا این خورشید،
کودک پس فردا،
کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مرد
و هنوز ، نان گندم خوب است.
و هنوز ، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس.  

 

 

از مجموعه ی حجم سبز سهراب...

نظرات 4 + ارسال نظر
asma شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:29

و من چه قدر این شعر رو دوست میدارم

مرسی فریییییییییییبا:*

یک نفر دیشب مرد
و هنوز نان گندم خوب است
.
.
قطره ها در جریان
برف بر دوش سکوت
و زمان روی ستون فقرات گل یاس


قابل تو رو نداشت دوست گلم....

مجتبی شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 21:40

بابا ای ول بعد امتحان حسابداری این شعر یک مسکن بود

دانشجویان حسابداری شیراز۸۹ دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 17:16 http://hesabdari91.blogfa.com

سلام.
وبلاگ جالبی دارین.
ما به وبلاگتون لینک دادیم شما هم لطف کنین به ما لینک بدین. یادتون نره.... هم دانشکده‌ای هستیماااااااا

محتشم سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 20:31

سلام فریبا جون ! خوبی...؟
شعر قشنگیو انتخاب کردی ... مرسی!
تعطیلات خوش بگذره!

سلام به دوست گلم.مرسی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد