classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

...........میلاد دلیل خلقت مبارک..........

دست ساقی چون سر خم را گشود 

جز محمد هیچ کس آنجا نبود 

آفرینش بر مدار عشق بود 

( مصطفی ) آیینه دار عشق بود 

( میم ) او شد مرکز پرگار عشق 

در تجلی بر سر بازار عشق 

تا قلم بر حلقه ( صاد ) ش رسید 

شد الم نشرح لک صدرک پدید 

( طا ) طریق عشق بازی را نوشت 

( فا ) فروغ سر فرازی را نوشت 

( یا ) یقین عشق بازان را نگاشت 

خلق عالم بیش از این یارا نداشت 

دست حق تا خشت آدم را نهاد 

بر زبانش نام خاتم را نهاد 

ز ( احمد ) تا احد یک میم فرق است 

جهانی اندر این یک میم غرق است 

یقینا میم ( احمد ) میم مستی است 

که سر مست جمالش چشم هستی است 

ز ( احمد ) هر دو عالم آبرو یافت 

دمی خندید و هستی رنگ و بو یافت 

اگر ( احمد ) نبود آدم کجا بود...؟ 

خدا را آیه محکم کجا بود...؟ 

چه میپرسی کین ( احمد ) کدام است... 

که ذکرش لذت شرب مدام است 

همان ( احمد ) که آوازش بهار است 

( محمد ) میم و حا و میم و دال است 

تدارک بخش عدل و اعتدال است

( محمد ) رحمة للعلمین است 

.........شرافت بخش صد روح الامین است......

اما.... 

به قول شهریار... 

که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را...........

 

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد 

دل رمیده ی مارا انیس و مونس شد 

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت 

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

نظرات 5 + ارسال نظر
kljj دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 00:00 http://www.adscenter24.com/go.php?user=mojtabasoori&id=770&secur

jhjhkjhkj

این یعنی چی؟
تلافیه؟

شیما دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 00:09

من هم تولد پیامبرو تبریک میگم در این روزهای ظلم

و به عنوانش ایراد میگیرم چون بارگاه الهی ولایت فقیه نیست که همه چی برای یک نفر با گروه خاصی باشه
این عناوین افراطی هاست
وجه پیامبر هم با این عناوین پیش مردم کم ارزش نکنید

این حرف من نیست...
یه حدیث قدسیه...
لولاک ما خلقت الافلاک...
(اگر تو نبودی آسمان ها و زمین را نمی آفریدم)...
البته ادامه هم داره...
اما....

نامه ۵۳ نهج البلاغه دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:31

ای مالک از خونریزى بپرهیز، و از خون ناحق پروا کن، که هیچ چیز همانند خون ناحق کیفر الهى را نزدیک مجازات را بزرگ نمى‏ کند، و نابودى نعمت‏ها را سرعت نمى‏ بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمى ‏گرداند، و روز قیامت خداى سبحان قبل از رسیدگى اعمال بندگان، نسبت به خون‏هاى ناحق ریخته شده داورى خواهد کرد، پس با ریختن خونى حرام، حکومت خود را تقویت مکن. زیرا خون ناحق، پایه‏ هاى حکومت را سست، و پست مى‏کند و بنیاد آن را بر کنده به دیگرى منتقل سازد، و تو، نه در نزد من، و نه در پیشگاه خداوند، عذرى در خون ناحق نخواهى داشت چرا که کیفر آن قصاص است و از آن گریزى نیست. اگر به خطا خون کسى ریختى، یا تازیانه یا شمشیر، یا دستت دچار تند روى شد،- که گاه مشتى سبب کشتن کسى مى‏گردد، چه رسد به بیش از آن- مبادا غرور قدرت تو را از پرداخت خونبها به بازماندگان مقتول باز دارد.

این است......................... دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 13:03


حضرت علی ـ علیه السلام ـ در خطبه‌ای از نهج‌البلاغه می‌فرمایند: به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام، به خانه زنی مسلمان و زنی غیر مسلمان که در سایه حکومت اسلام بوده، وارد شده و خلخال و دستبند و گردبند و گوشواره‌های او را به غارت برده، در حالی‌ که هیچ وسیله‌ای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن نداشته‌اند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون اینکه حتی یک نفر آنان زخمی بردارد یا قطره خونی از او ریخته شود. اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است...این‌گونه معصیت خدا می‌شود و شما رضایت می‌دهید؟ (نهج البلاغه، خطبه 27

فریبا سه‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 21:41

حالا مهدی حسن زاده یا ip#3w ؟

مهدی حسن زاده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد