تو این چند مدت هروقت اومدم ،تا آخرین پست همونه که خودم برا عاشورا گذاشتم،گفتم با این اوضاع پست گذاشتنا حتما این برا محرم سال آینده هم مناسبه!
بعضیا اولش خوب شارژ بودن و مطلب می ذاشتن،یهو نمیدونم چی شد!!! بزرگ شدن،سال سه شدن،فلسفه دون شدن،با کلاس شدن یا ...
بگذریم.این وبلاگ یه کار گروهی بود برا به اشتراک گذاشتن هرآنچه فکر می کردیم میتونست مفید باشه(هر چند که خیلیاش مفید نبود) یا حتی خاطرانگیز و زیبا باشه،اما نشد.
زمین بایگانی آدم های کوچک است و آسمان گنجینه ی روح های بزرگ...آسمانی بمان...
فریاد بزن که کربلا ماتم نیست
میراث حسین، درد و داغ و غم نیست
جان مایه نهضت حسینی این است:
هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست
حسین بیشتر از آب،تشنه ی لبیک بود ، اما افسوس که به جای افکارش زخمهای تنش را نشانمان دادند و بزرگترین درد او را بی آبی نامیدند.
در عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی میکنند و بر حسینی می گریند که آزاده زیست...
این تست بسیار هیجان انگیز تنها چند ثانیه طول میکشد. باور کردنی نیست، ولی کاملا صحت دارد. همین حالا آن را امتحان کنید:
۱٫ در حالیکه مقابل مانیتورتان نشسته اید (یا هر جای دیگر مانند؛ صندلی، مبل…) پای راستتان را کمی بالا آورید و در جهت عقربه های ساعت بچرخانید.هنوز دانشمندان علتی برای این عکس العمل مغز پیدا نکرده اند. در نتیجه هیچ کاری برای تغییر آن نمیتوان انجام داد. جالب بود نه؟!!…. شما میتوانید بارها و بارها این آزمایش را انجام دهید و بازهم همان نتیجه را مشاهده کنید !
آمد درست زیر شبستان گل نشست
در بین آن جماعت مغرور شبپرست
یک تکه آفتاب، نه! یک تکه از بهشت
حالا درست پشت سرِ من نشسته است
چادر نماز گلگلی انداخته به سر
افتاده از بهشت بر این ارتفاع پست
این بیت مطلع غزلی عاشقانه نیست
این چندمین ردیف نمازی خیالی است
گلدستهی اذان و من و های ... های ... های
الله اکبر و أنا فی کل وادَ مَست
سبحان من یُمیتُ و یحیی و لا اله
الا هو الذی أخَذَ العهد فی الست
یک پرده باز پشت همین بیت میکشیم
او فکر میکنیم در این پرده مانده است
...
سارا سلام! اشهدُ ان لا اله تو
با چشمهای سُرمهای ان لا اله مست
دل میبری که حی علی های ... های ... های
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
بالا بلند! عقد تو را با لبانِ من
آن شب مگر فرشتهای از آسمان نبست؟!
بارانِ جلجل شب خرداد توی پارک
مهرت همان شب اشهد أن در دلم نشست
آنشب کبو ... کبو ... کبوتری از بامتان پرید
نمنم نما ... نما ... نماز تو در بغض من شکست
سبحان من یمیت و یحیی و لا اله
الا هوالذی اخذ العهد فیالست
سبحان ربِّ هر چه دلم را ز من برید
سبحانَ ربِّ هر چه دلم را ز من گسست
سبحانَ ربی الـ ... من و سارا بحمده
سبحانَ ربی الـ ... من و سارا دلش شکست
سبحان ربی الـ ... من و سارا به هم رسی...
سبحانَ نا به کی من و او دست روی دست
زخمم دوباره واشده ایاکَ نستعین
تا اهدنا الـ ... سرای تو راهی نمانده است
مغضوب این جماعت پر های و هو شدم
افتادم از بهشـــــــــت بر این ارتفاع پست
یک پرده باز بین من و او کشیدهاند
سارا گمانم آن طرف پرده مانده است
دانلود همین شعر با صدای محمدحسین بهرامیان
دستت درد نکند...
که دانه هایِ بافتنی ِ خوش طرح ِ دوستی مان را
دانه...
دانه...
حالا که بُهبُهه ی ِ زمستان است
تا دانه یِ آخر شکافتی!!!
«و هر از گاه در گذر زمان در گذر بی صدای ثانیه های دنیای فانی،جرس کاروان از رحیل مسافری خبر می دهد که در سکونی، آغازی بی پایان را می سراید»
فاطمه جان،درگذشت مادربزرگ گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت ، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم .
در شهر توریستی اسکاگن این زیبایی رو میشه در سجیه دید، این شمالیترین شهر دانمارکیهاست ..... جایی که دریای بالتیک و دریای شمالی بهم میپیوندند. دو دریای مختلف با هم یکی میشوند،بنابرین این راستا بوجود میاد.
و این همان چیزی است که در قرآن آمده است
سورة مبارکه الرحمن
مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20) فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجان ُ (22)
19. دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.20. اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.21. پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مىکنید؟
22. از آن دو، مروارید و مرجان خارج مىشود.
سوره مبارکه فرقان آیه 53:
« و هو الذی مَرَجَ البحرینِ هذا عَذبٌ فُراتٌ و هذا مِلحً اُجاجً وَ جَعَلَ بَینَهما بَرزَخا و حِجراً مَهجوراً»
و اوست کسی که دو دریا را موج زنان به سوی هم روان کرد این یکی شیرین و آن یکی شور و تلخ است ومیان آندو حریمی استوار قرار داد.
سوره مبارکه فاطر آیه 12:
وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
این دو دریا یکسان نیستند: یکی آبش شیرین و گواراست و یکی شور و تلخ، از هر دو گوشت تازه می خورید، و از آنها چیزهایی برای آرایش تن خویش بیرون می کشید و می بینی که کشتی ها برای یافتن روزی و غنیمت، آب را می شکافند و پیش می روند، باشد که سپاسگزار باشید.
سوره مبارکه نمل آیه 61:
اَمَّنْ جَعَلَ الْاَرْضَ قَرَارًا وَ جَعَلَ خِلالَهَا اَنْهَارًا وَ جَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَ جَعَلَ بَینَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا ءَاِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ اَکْ؍ َرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾
[آیا شریکانى که مىپندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن، کوهها را [مانند لنگر] قرار داد، و میان دو دریا برزخى گذاشت؟ آیا معبودى با خداست؟ [نه،] بلکه بیشترشان نمىدانند.
گزارش از ghatreh.com:
سلااااااااااااااااااااااااااااام.دیشب یه خواب مسخره دیدم.همتون توش بودین تو خوابم دعوا هم بود.آآآآآآآآآآآآآآآآآخ حیف که به بزن بکوب نرسید وگرنه خیلی باحال میشد
در کل خواب چرتی بود.آخه خیلی قاطی پاتی خورده بودم
چقدر زندگی کردن عجیبه!!!!
تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه!
تا قصد رفتن نداشته باشی کسی بهت نمیگه بمون!
تا نری کسی قدرتو نمیدونه!
سلام به همه ی بچه های گل و دوست داشتنیه اقتصاد٬مخلص همتونم.چندوقتی میشه که پست نذاشتم٬راستشو بخواین اصلا حوصله نداشتم.میدونید چی شد که یهو پیدام شد؟آخه سر و کله ی یه کسایی پیدا شده که حسابی دارن پاشونو از گلیمشون درازتر میکنن
.ما هم شوخی بلدیم٬و هم جنبه ی شوخی رو داریم٬ولی فکر نمیکنم این الفاظ(خر قبرس و ...) برا شوخی مناسب باشه٬اینا مال کساییه که سر کوچه لنگ میندازن محبوبه و مرضیه خانم(شیلات).درسته فضا مجازیه٬ولی ادب که مجازی و غیر مجازی نداره
برای فریبای مهربون
(زودی برگرد)
مینا
به او گفتم
به او گفتم:
اگر روزی از این ایّام بی فرجام
من مُردم
تو بعد از من چه خواهی کرد ؟
چه کس را جای من
بر سینه ی پر مهر و غمگینت
به آرامی بخوابانی و در گوشش
ز شیرینی آینده غزل خوانی ؟
اگر مُردم
تو بعد از من
چگونه پیکر سرد مرا بر خاک بسپاری ؟
چگونه بی وجود من
به زیر آسمان آبی ِ دنیا
به روی خاک این دنیا
قدم با شور بگذاری ؟
دلش لرزان ز عمق خستة جانش
به همراه هراسی در دو چشمانش
به چشمانم نگاهی کرد و با غم گفت:
اگر روزی از این ایّام بی فرجام
تنت سرد و دو چشم مهربانت بسته گردد
ز بغض رفتن دستان پر مهرت
نمی میرم ولی
همچون پرستویی که جفت خویش گم کرده
به زیر آسمان آبی دنیا
به روی خاک ِ پست و تیره ی دنیا
دو بالم را که می بندم
مثال عاشق و دیوانه و مجنون
به روی خاک می غلتم
و با اشک دو چشمانم
به روی ذره های خاک
می سازم نمادی از دو چشمانت
که همچون مردم براق چشمانت
میان ظلمت شبهای تنهایی
برایم "هستی" ام گردد
همان آرام جان من
همان دیوانه ام گردد . . .
به چشمانش نگه کردم
و قدر لحظه ای آن شب
برایش گریه هم کردم
و اکنون قدر یک لحظه
از آن قادر ، از آن رحمان
به قدرِ آسمان ، از او
چه عمری را طلب کردم!
که حتی قدر یک لحظه
کنارش بیشتر باشم
و قدر لحظه هایم را
فزون تر ، بهتر و دیوانه تر دانم
میگویند: زمانی بین روسیه و چین جنگ درگرفت. روسها روز اول سه میلیون اسیر گرفتند. روز دوم ۱۰ میلیون و پس از یک هفته ۵۰ میلیون اسیر گرفتند. پس از آن تلگرافی از «مائوتسه تونگ» به مسکو رسید که نوشته بود: «بالاخره تسلیم میشوید یا نه؟» اگر چند دقیقه فکر کنید به عمق گفتهی «مائو» پی میبرید.
شوخی که نیست ظرف یک هفته پنجاه میلیون نان خور به شما اضافه شود. تازه خودتان هم آنان را به زور آورده باشید خانه. عجب داستانی است.
“فارس: دو جوان به اتهام فراری دادن متهم اصلی پرونده قتل یک مرد ۳۵ ساله مزاحم تلفنی دستگیر شدند.
ساعت ۱۹ شامگاه ۱۹ شهریور ماه سال جاری مأموران کلانتری ۱۲۷ نارمک از وقوع یک فقره فوت مشکوک یک مرد جوان در بیمارستان با خبر شدند.
مأموران با حضور در صحنه دریافتند مرد جوان ۳۵ سالهای به نام محسن بر اثر اصابت ضربات چاقو به بیمارستان منتقل شده و سپس فوت کرد است.
شاملو بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران در خصوص این پرونده گفت: با بررسی بیشتر مشخص شد مقتول و قاتل با یکدیگر در ساعت ۱۳ ظهر درگیر شده و در آن زمان مقتول مورد اصابت ضربات چاقو قرار گرفته است و سپس در بیمارستان فوت کرده است.
وی ادامه داد: با بررسی بیشتر مشخص شد قاتل جوان ۲۸ سالهای به نام جعفر است که با همدستی خواهر خود اقدام به قتل محسن کرده و سپس از صحنه متواری شدهاست.
وی افزود: خواهر قاتل که به عنوان معاون در قتل متهم بود دستگیر شد و به ارتکاب قتل توسط برادرش اعتراف کرد و مدعی شد مقتول مزاحم تلفنی وی بوده است.
زن جوان دستگیر شده مدعی شد مقتول از مدتها پیش برای وی مزاحمت ایجاد کرده بود تا اینکه سرانجام دیروز در یک قرار صوری، برادرم وی را به قتل رساند و از صحنه متواری شد.
بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران گفت: روز گذشته با تحقیقات تکمیلی دوجوان متهم به فراری دادن جعفر دستگیر شدند که یکی از آنها داماد این خانواده و دیگری همسایه آنها بوده است.
وی افزود:این دو نفر از روز حادثه تا دو روز قبل مقدمات فرار جعفر را آماده کرده و باعث شدند تا این فرد متواری شود.
وی ادامه داد: تحقیقات در خصوص زوایای پنهان این پرونده و همچنین دستگیری جعفر آغاز شده است
اینو نوشتم تا عبرت بشه نه مزاحم کسی بشین نه به مزاحم تلفنی محل بذارید....
هر روز
شیطان لعنتی
خط های ذهن مرا
اشغال می کند
هی با شماره های غلط ، زنگ می زند،
آن وقت
من اشتباه می کنم و او
با اشتباه های دلم
لذت می برد
دیروز یک فرشته به من می گفت:
تو گوشی دل خود را
بد گذاشتی
آن وقت ها که خدا به تو می زد زنگ
آخر چرا جواب ندادی
چرا بر نداشتی؟!
یادش به خیر
آن روزها
مکالمه با خورشید
دفترچه های ذهن کوچک من را
سرشار خاطره می کرد
امروز پاره است
آن سیم ها
که دلم را
تا آسمان مخابره می کرد
با من تماس بگیر ، خدایا ...
با من تماس بگیر قبل از انکه ...
مرد جوان پاسخ داد: آری، چرا که نه!
مرد جوان گفت: راست میگویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟
دو تا جمله ی قشنگ از شریعتی برای دوستداران این بزرگمرد ٬
مخصوصا جناب آقای پناهی:
بمانیم تا کاری کنیم٬نه اینکه کاری کنیم تا بمانیم(دکتر علی
شریعتی)
به خوبی بیشتر از قشنگی فکر کن چون همه ی خوبیها قشنگند
ولی
همه ی قشنگی ها خوب نیستند.(دکتر علی شریعتی)