مادر تجلی خاص «رحمتی وسعت کل شی »خداوند و یا به تعبیری نمود اسم رحیم(مهربان) او و یکان موجودی است که با این اسم در ذات خود متعالی شده.
در این بحبوحه که همگان به عظمت مردان و به مردانگی سوگند یاد می کنند و حتی به خداوند هم صفت مردانه نسبت داده می شود من وقتی عظمت مهربانی (رحیم بودن) مادر رو و آغوش نوازشگرش ،اشکهایش در هنگام فراق فرزندش و دردها و سوزهایش به هنگام خراش برداشتن محبوبش(فرزندش) می بینم با تمام وجودم دوست داشتم به عنوان مادر زاده می شدم .
مادر تنها وجود و موجود اصیل باقی مانده در سرای نااصیل و مصنوع ماست.
گویند مرا چو زاد مادر پـسـتـان به دهان گرفتن آموخت
شب ها بر ِ گاهواری من بیدار نشست و خفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم الـفـاظ نهاد و گفتن آموخت
لبخند نهاد بر لـب مـن بـر غـنچه ی گل شکفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست تا هستم وهست دارمش دوست
اولاش همش یاد مامانم افتادم،ولی شعر آخری رو همیشه بابام برامون میخونه.جونم فدای هردوشون
خیلی خوب نوشته بودی دکتر