classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

کاش واقعا میرفت

انا لله و انا الیه راجعون

چی بگم چه جوری بگم نه بغضم میذاره نه لرزش دستام...

غریب دیگه بین ما نیست...

برای شادی روحش فاتحه بخونید...

تصادف کرده و توی بیمارستان خلیج فارس تموم کرد پسرعموش منو خبر کرد

غریب واقعا رفت...

                        رفت...

                                 رفت...

یکی به داده من برسه بدجوری بهم ریختم نتونستم خونه بمونم دارم میرم پیشه مهدی الآنم یزدم

شب آخر تا صبح باهم بودیم گفتم بیا باهم بریم نیومدو گفت تو وایسا باهم بریم...

کاشکی وایساده بودم...

مهدی خسرو مجتبی من با هیچکدومتون خداحافظی نکردم ولی اون شب غریب منو توآغوش گرفتو گفت :اینها از فکره ما می ترسند...

مرگش واسه ما ۴تا هم یه پیام داشت شروع یه رویداد آماده باشید که داره نزدیک میشه ما ۴ نفر...

نمیتونم تحمل کنم خدااااااااااااااااااااااااااااااا

یکی کمکم کنه به خدا دیگه بریدم آخه چه جوری ممکنه...

من هنوز باورم نشده ولی چه فایده ای خدا دنیا بدرسمی داره بد رسمی..


غریب گلی بود از گل های بهشت

با شرح

اول ذخیرش کنید بعدش نگاش کنید(اینم اون شرحی که قولشو داده بودم)

آرزوی من

عشقی خواهم که نهایتش.....

عاشق معشوق نباشم!

نه او دلبسته ی من و نه من دلبسته ی او!

زیباترین در نظرم نباشد!

عشق دروغش را با جان و دل باور کنم!

حماقتم را به من اثبات کند!

.

.

.

به عاشقترین  عاشق قسم  این معشوق لایق ترین برای عشقم /تا آخر عمر دلبسته ی او /زیباترین در نظرم/راستگو ترین معشوق/......

 احمقترینم اگر عاشقش نشوم

علیرضای من

دست شما درد نکنه یه دانشگاه شیراز یه علیرضا 70 همش یکسال تو وبلاگ نبودما،چه جوری دلتون میاد به علیرضای من که از جونمم بیشتر دوسش دارم اینجوری بگید،همه ی دوستام یه طرف علیرضا هم همون طرف،دستش هم درد نکنه زحمت میکشه پست انتخاب میکنه..

خلاصه از ما گفتن بود من رفتم سال بعد برگشتم از این نظرا نبینما،علیرضا این موجود دوست داشتنی ،مظلوم ،ساده دل،آخی،تازه امروز واسم رانی خرید،حالا براتون ثابت شد چه پسر گلیه....                             راستی تولد classmate مبارک

منم هستم

یرمرد به زنش گفت

بیا یادی از گذشته های دور کنیم

من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بگیم

پیرزن قبول کرد

فردا پیرمرد به کافه رفت دو ساعت از قرار گذشت ولی پیرزن نیومد

وقتی برگشت خونه دید پیرزن تو اتاق نشسته و گریه میکنه

ازش پرسید چرا گریه میکنی؟

پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت:

بابام نذاشت بیام
=))‬





آورده اند روزی میان یک ماده شتر و فرزندش گفت و گویی به شرح زیر صورت گرفت :

بچه شتر : مادر جون چند تا سوال برام پیش آمده است . آیا می تونم ازت بپرسم ؟
شتر مادر : حتما عزیزم . چیزی ناراحتت کرده است ؟
بچه شتر : چرا ما کوهان داریم ؟
...شتر مادر : خوب پسرم . ما حیوانات صحرا هستیم . در کوهان آب و غذا ذخیره می کنیم تا در صحرا که چیزی پیدا نمی شود بتوانیم دوام بیاوریم .
بچه شتر : چرا پا های ما دراز و کف پای ما گرد است ؟
شتر مادر : پسرم . قاعدتا برای راه رفتن در صحرا و تندتر راه رفتن داشتن این نوع دست و پا ضروری است .
بچه شتر : چرا مژه های بلند و ضخیم داریم ؟ بعضی وقت ها مژه ها جلوی دید من را می گیرد .
شتر مادر : پسرم این مژه های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که چشم هاى ما را در مقابل باد و شن های بیابان محافظت می کنند .
بچه شتر : فهمیدم . پس کوهان برای ذخیره کردن آب است برای زمانی که ما در بیابان هستیم . پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه هایمان هم برای محافظت چشم هایمان در برابر باد و شن های بیابان است !
بچه شتر : فقط یک سوال دیگر دارم !
شتر مادر : بپرس عزیزم .  
بچه شتر : پس ما در این باغ وحش چه غلطی می کنیم ؟



گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه؟
شنگول میگه: کیه؟
گرگه میگه : منم آقا گرگه
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن
:


این مطلبو رو جدی نگیرید خواستم ابراز وجود کنم فقط

یادمان باشداگرخاطرمان تنهاماند                                                            طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم


این شعر توسط یک نوجوان متبلا به سرطان نوشته شده است:

 
این شعر را این دختربسیار جوان در حالی که آخرین روزهای زندگی اش را سپری می کند در بیمارستان نیویورک نگاشته است
و آنرا یکی از پزشکان بیمارستان فرستاده است


رقص آرام

آیا تا به حال به کودکان نگریسته اید
در حالیکه به بازی "چرخ چرخ" مشغولند؟

  
و یا به صدای باران گوش فرا داده اید،
آن زمان که قطراتش به زمین برخورد می کند؟


تا بحال بدنبال پروانه ای دویده اید

 آن زمان که نامنظم و بی هدف به چپ و راست پرواز می کند؟


یا به خورشید رنگ پریده خیره گشته اید،

 آن زمان که در مغرب فرو می رود؟


کمی آرام تر حرکت کنید
اینقدر تند و سریع به رقص درنیایید
زمان کوتاه است
موسیقی بزودی پایان خواهد یافت


آیا روزها را شتابان پشت سر می گذارید؟


آنگاه که از کسی می پرسید حالت چطور است
آیا پاسخ سوال خود را می شنوید؟


هنگامی که روز به پایان می رسد
آیا در رختخواب خود دراز می کشید
و اجازه می دهید که صدها کار ناتمام بیهوده و روزمره
در کله شما رژه روند؟


سرعت خود را کم کنید

کم تر شتاب کنید.
اینقدر تند و سریع به رقص در نیایید
زمان کوتاه است

موسیقی دیری نخواهد پائید


آیا تا بحال به کودک خود گفته اید
"فردا این کار را خواهیم کرد"
و آنچنان شتابان بوده اید
که نتوانید غم او را در چشمانش ببینید


تا بحال آیا بدون تاثری
اجازه داده اید دوستی ای به پایان رسد،
فقط بدان سبب که هرگز وقت کافی ندارید؟


آیا هرگز به کسی تلفن زده اید فقط به این خاطر که به او بگویید:

 دوست من، سلام


حال کمی سرعت خود را کم کنید.

 کمتر شتاب کنید
اینقدر تند وسریع به رقص درنیایید
زمان کوتاه است.
موسیقی دیری نخواهد پایید


آن زمان که برای رسیدن به مکانی چنان شتابان می دوید
نیمی از لذت راه را بر خود حرام می کنید.


آنگاه که روز خود را با نگرانی و عجله بسر می رسانید
گویی هدیه ای را ناگشوده به کناری می نهید
زندگی که یک مسابقه دو نیست!
کمی آرام گیرید
به موسیقی گوش بسپارید


پیش از آنکه آوای آن به پایان رسد…


روش اپلود فایل

۱.رفتن به سایت www.persiangig.com  

2.وارد کردن نام کاربری 

نام کاربری : daraby  

کلمه ی عبور :09366260810 

3.tab فضای وب را انتخاب کرده  

4.فایل مورد نظر را انتخاب کرده و گزینه آپلود را انتخاب کنید 

5.سایت در مقابل فایل انتخاب شده یک آدرس وب مرتبط با فایل نشان می دهد 

6.آدرس مذکور را در نوار آدرس copyکنید. enterرا بزنید 

7.مدیریت وبلاگ خود زا فعال کرده و فایل را copy و سپس در محل درج یادداشت past کرده. 

در صورت هر گونه مشکل یا سوال با شماره ی من (کلمه ی عبور) تماس بگیرید.

- بیهوده متاز که مقصد خاک است

- هرگز برای خوشبختی امروز و فردا نکن

- نماز وقت خداست انرا به دیگران ندهیم

- هرگاه در اوج قدرت بودی به حباب فکر کن

- هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادی شیرین تر خواهد بود

- دروغ مثل برف است که هر چه آنرا بغلتانند بزرگتر می شود

- هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود چیزی یاد نگرفتم

- خطا کردن یک کار انسانی است امّا تکرار آن یک کار حیوانیست

- دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن آموخته است

- تنها موقعی حرف بزن که ارزش سخنت بیش از سکوت کردن باشد

- هیچ زمستانی ماندنی نیست...حتی اگر تمام شبهایش یلدا باشد

- مرد بزرگ، کسی است که در سینۀ‌خود ، قلبی کودکانه داشته باشد

- سقف آرزوهایت را تا جائی بالا ببر که بتوانی چراغی به آن نصب کنی

- یادها رفتند و ما هم میرویم از یادها. کی بماند برگ کاهی در میان بادها

- دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست اسراف محبت است

- هیچوقت نمی‌توانید با مشت گره ‌کرده ، دست کسی را به گرمی بفشارید

- نگاه ما به زندگی و کردار ما تعیین کننده ی حوادثی است که بر ما می گذرد

- کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم ماندنی ... نه حاشیه ای از یاد رفتنی

- هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد ، او گدایی است که حاجت ز گدا می طلبد

- در برابرکسی که معنای پرواز را نمیفهمد هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد