classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

رساله تعریفات

جناب عبید زاکانی کتابی دارد به نام «رساله تعریفات» که در آن معانی برخی لغات را به طنز بیان می کند. این کتاب کوچک یک فرهنگ لغت است که عبید زاکانی در این قالب به تقبیح برخی صفات اخلاقی زشت صنوف مختلف می پردازد.  برای نمونه برخی از لغات معنی شده در این کتاب زیبا را در اینجا می آورم:


المجرد: آنکه به ریش دنیا می خندد
ذوالقرنین: آنکه دو زن دارد
النامحرم: اهل و عیال
السرد: مادر زن
الترشروی: پدر زن
العدو الخانگی: فرزند
القوز بالای قوز: مادر زن
العشق: کار بیکاران
البدبخت: جوانی که زن پیر دارد
الریش: دست آویز متفکران
الطالب علم: گرسنه ازلی
الدانشمند: خورجین مسائل
الرمضان: به امید بهشت در دورخ افتادن 
...
القاضی: آنکه همه او را نفرین کنند
الوکیل: آنکه حق را باطل کند
العادل: آنکه هرگز راست نگوید
المیانجی: آنکه خدا و خلق از او راضی نباشد
الوخیم: عاقبت او (قاضی)
الدرک الاسفل : جایگاه او (قاضی)
...
الحاجی: آنکه قسم دروغ به کعبه خورد
المکر و ازور و الریا والکذب: عادتهای بزرگان
الهیچ : وجودشان (وجود بزرگان)
الابله: آنکه بر ایشان (خواجگان و بزرگان) امید خیر دارد
...
البازاری: آنکه از خدا نترسد
الطبیب: جلاد
الکذاب» منجم
الدلال: دزد بازار
الچماق: لایق بازاریان

پیام تبریک

دوست عزیزم جناب آقای احسان خضری 

موفقیت شما را در انتخابات شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد،مدیریت و علوم اجتماعی به عنوان نفر اول با کسب 95 رای صمیمانه تبریک عرض می نمایم.همچنین به دوست دیگرم آقای حامد غفاری که به عنوان نفر دوم نائل آمده اند نیز تبریک می گویم.

امیدوارم بتوانید گامهای موثری در راستای رسالت دانشجویی خویش بردارید.


سید مصیب حسینی 

اصلاحات؛آری یا خیر

به نام خدایی که اصلاحات را آفرید

از انجایی که این روز ها بحث های فراوانی پیرامون عدم حضور اصلاح طلبان در انتخابات وجود دارد وبرخی دوستان اصولگرا  هم که یک طرفه به قاضی میروند بر آن شدم تا چند کلامی را با شما  همکلاسی های عزیز باشم.

به یقین می توان گفت اکثریت مجلس نهم متشکل از اصولگرایان سنتی خواهد بود.و نباید جایگاه خاصی برای اصلاح طلبان در نظر بگیریم زیرا آنچه که امروز در صحنه سیاسی کشورمان شاهد آن هستیم نگاه غیر منصفانه و بدون تحلیلی به تشکیلات اصلاح طلبان است که برخی از سیاسون اصلاحات را برنداز و دگر اندیش و.... میدانند و تا این نگرش حاکم است نباید جایگاه ویژه ای را  برای اصلاح طلبان در عرصه سیاسی کشورمان قائل باشیم. اما نگاه غیر منصفانه دیگری که به تشکیلات اصلاح طلب می شود آن را تشکلی مرده و فاقد قدرت سیاسی میدانند که تمام پایگاه های مردمی خویش را از دست داده است.

در پاسخ به نگاه اول ذکر این نکته ضروری است که دوستان اصولگرایم،اصلاحات هیچگاه در پی کودتا یا برندازی نبوده و همیشه در مسیر آرمان های انقلاب گام برداشته و وخود را ملتزم به اصل ولایت فقیه میداند اما دوستان آیا این حق را هم به اصلاح طلبان میدهید که در چارچوب تشکیلات خویش فکر کنند و حداکثر مطلوبیت را برای حزب خود قائل باشند.انسان جایز الخطاست و همجنین هیچ حزب و تشکلی مصون از خطا نیست همانطور که اصول گرایان اشتباهاتی داشتند-جریان انحرافی- اصلاح طلبان هم مستثنی نبودد.اما باز هم دوستان اصولگرای منصفی وجود دارند که می پرسند پس چگونه است که اصلاحات انتخابات را تحریم کرده؟در پاسخ میگویم اصلاحات هیچگاه این اجازه را به خود نمی دهد که چنین خبط بزرگی بکند و به نظام پشت بکند.آنچه برخی سیاسیون از سر غرض ابراز میکنند جز تحلیل پوچی که تنها و تنها به خاطر تنگ تر کردن عرصه بر اصلاح طلبانی که در انتخابات شرکت کرده اند چیز دیگری نیست.اما ماجرا از این قرار است که سران اصلاحات تصمیم گرفتند که دراین انتخابات لیست ندهند اما فضا را آزاد گذاشته اند تا اصلاح طلبان به صورت مستقل وارد کارزار انتخابات بشوند وتحلیل آنها هم بر این اساس استوار است چگونه در فضایی ما لیست بدهیم که حداقل خواست های اصلاح طلبان براورده نشده و یاران اصلاح طلبمان یا در زندان هستند یا به خاطر برخورد های نا مناسب در گوشه ی خانه سکنی گزیده اند و اگر هم بخواهیم در انتخابات به صورت حزبی و تشکلاتی شرکت کنیم با برخورد غضب آمیز شورای نگهبان مواجه میشویم پس منافع حزبی را به نیش زهر های دوستان اصولگرایی تند رو نیز ترجیح داده اند.اما این نکته را هم در نظر بگیریم که ناریخ انتخابات مجلس  نشان داده که هر گاه مشارکت مردم حداکثری بوده پیروز انتخابات اصلاح طلبان بوده اند که این خود نکته قابل تاملی است برای اصولگرایان.

اما این نگاه که اصلاح طلبان دچار مرگ سیاسی شده اند و پایگاه های اجتماعی خویش را از دست داده اند کمی انسان را به تامل وا میدارد و چرایی این طرز نگاه تعصبی را از خود جویا میشود شاید بهتر باشد در تاریخ بعد ازانقلاب کمی کنکاش کنیم.

قبل از حماسه تاریخی 2 خرداد هفتادو شش، وضعیت اصلاح طلبان به مراتب بدتر از اکنون بوده،در آن برهه تشکیلات اصلاحات فاقد پایگاه اجتماعی قوی،فاقد مطبوعات،پایگاه دانشجویی بود به گونه ای که سید محمد خاتمی بعد از پیروزی در انتخابات اذعان کرد ما تنها در انتخابات شرکت کردیم که که بگویم تفکری به نام اصلاحات وجود دارد و پیش بینی خود را 3 یا 4 میلیون رای بیشتر نمی دانستیم اما روی دگر سکه نمایان شد و مردم با اقبال بی نطیرشان به سید اصلاحات حماسه 2 خرداد را آفریدند که هرگز فراموش نخواهد شد و این آغازی بود بر اصلاحات نوین در ایران.آغازی که پایه آن را خاتمی نهاد و پایانی ندارد. شاید در آینده شاهد 2 خرداد دیگری باشیم.

اما اصلاحات کنونی به درجه ای از رشد و عقلانیت رسیده  که در مقابل تمام مصاعب و سنگ اندازی های دشمنان داخلی و خارجی  نظام و گمراهان از مسیر قانون اساسی چنان مشت محکمی در دهانشان بکوبد که هرگز جرات تعرض به آرمان های انقلاب را نکنند.

سید مصیب حسینی

خاتمیُ پدر اصلاحات نوین ایران

 

قانون اساسی وحی منزل نیست ولی مبنای عمل همه ما است وچارچوب رفتاری که حکومت و مردم باید به آن تن بدهند باید درچارچوب قانون اساسی حرکت کرد و این قانون اساسی است که مبنای عمل ماست، نکات بسیار ارزنده دارد که اگر مورد توجه و عمل قرار گیرد بسیاری از مسائل مبتلا به ما حل خواهد شد، اگر همین قانون اساسی درست پیاده شود مشکلات کم خواهد شد. 

اسلامی که امام معرفی کرد و مردم به خاطر آن به صحنه آمدند کدام اسلام بود؟ اسلامی که آزادی و استقلال و پیشرفت و ترقی و مبارزه با عقب افتادگی می خواست؛ اسلامی که به شما انتخابات آزاد می داد؛ اسلامی که برای هر کسی که در این مملکت زندگی می کند با هر دین و مرام و مسلکی تا آن زمانی که دست به شمشیر نبرد و نخواهد براندازی کند شهروندی است دارای حقوق و حرمت و کرامتی که هر انسانی می تواند داشته باشد. 

امروز هم اسلامی را که ما مطرح می کنیم اسلامی است که با این آزادی و استقلال سازگار است. شما نمی توانید جمهوری اسلامی بگویید اما اسلامش با جمهوری ناسازگار باشد این تعبیرهایی که امروز دارد می شود. این توجیه ها وتئوری پردازی هایی که امروز می شود که اسلام با رأی مردم سروکار ندارد! اسلام برای رای مردم اعتباری قائل نیست! در اسلام انتخابات معنا ندارد! این اسلام با اسلامی که مردم می خواستند و در صحنه آمدند و بچه هایشان را قربانی کردند و انقلاب شد و شاه رفت بیرون و نظامی به نام جمهوری اسلامی آمد این اسلام با آن جمهوری و خواست مردم و رأی نود و هشت درصدی مردم سازگار نیست، وفاداری ما نسبت به شهداء و جانبازان و اسلام و نظام بیشتر است تا کسانیکه امروز رفتارها و مواضع غلط دارند و در عین حال اسلام و انقلاب را در انحصار خود می دانند.

سیطره نظامیان، دولتیان و مجلسیان در باشگاه های مردمی پرسپولیس و

در چند سال اخیر چشم طمع دولتیان به باشگاه های مردمی پرسپولیس و استقلال برای کسب محبوبیت بیش از پیش شده است تا جاییکه شب گذشته سردار محمد رویانیان مسئول سابق ناجا و رئیس ستاد مدیریت حمل و نقل و سوخت به عنوان مدیرعامل باشگاه مردمی پرسپولیس شد این در حالی است که در باشگاه استقلال هم سه نماینده مجلس به عنوان هیات رئیسه انتخاب شدند.
طی چند روز گذشته محمد عباسی وزیر ورزش و جوانان، علی پروین، محمد پنجعلی، محمدحسین نژادفلاح، لطف الله فروزنده و محمد رویانیان به عنوان اعضای جدید هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس انتخاب شدند.
پس از برگزاری جلسه اعضای هیات مدیره این باشگاه با وزیر ورزش، رویانیان به عنوان مدیرعامل و فروزنده به عنوان رییس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس انتخاب شدند.
فروزنده معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رییس‌جمهوری است. از سوی دیگر محمد حسین نژاد فلاح هم یکی از نمایندگان مجلس است.
احتمال می‌‌رود محمد عباسی به عنوان رییس مجمع این باشگاه انتخاب شود.
البته اگر قوانین کنفدراسیون فوتبال آسیا منعی برای حضور همزمان عباسی در پست ریاست مجمع دو باشگاه استقلال و پرسپولیس نداشته باشد وی در باشگاه آبی پوش پایتخت نیز این سمت را بر عهده می‌گیرد.
گفته می شود که در صورتی که حضور عباسی در استقلال منع قانونی داشته باشد، شمس الدین حسینی وزیر امور اقتصادی و دارایی رییس مجمع این باشگاه می‌شود.
از سوی دیگر مقداد نجف نژاد ، رسولی نژاد امیدوار رضایی ، فتح الله زاده و جواد زرینچه ۵ عضو هیات مدیره باشگاه استقلال خواهند بود . نکته عجیب و مهم این است که نجف نژاد ، امیدوار رضایی و رسولی نژاد در دوره ای عضو هیات مدیره استقلال بودند که به دلیل سهل انگاری لیست استقلال به آسیا ارسال نشد و همگی اعضا استعفا کردند .
این اتفاق در سال ۸۵ رخ داد و این افراد بار دیگر به عضویت هیات مدیره استقلال در آمدند.
همچنین در آستانه انتخابات مجلس حضور سه نماینده مجلس در هیات مدیره استقلال از جمله نکات ابهام آمیز انتخاب وزیر ورزش است . حضور ناگهانی جواد زرینچه هم در هیات مدیره استقلال غیرقابل پیش بینی به نظر می رسید

دستگاه اتوماتیک وضو ساخته شد

به گزارش شیعه آنلاین، اخیرا یکی از شرکت های عربی، دستگاه اتوماتیک وضو سفارش داده و پس از تولید آن را به جهان عرب معرفی کرده است.

گفتنی است این دستگاه اتوماتیک، با هدف آسان سازی وضو تولید و پخش شده است. به نظر می رسد مصرف کنندگان اصلی این دستگاه افراد تنبل باشند.

این دستگاه که به تازگی وارد کشورهای عربی شده، هنوز به طور وسیعی رواج نیافته اما پیش بینی می شود با استقبال گسترده ای از سوی اعراب مواجه شود.

 

 

 

 

 

 

حکایت خدا وگنجشک

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت .

فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: "می آیدو من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد و سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست .

"فرشتگان چشم به لب هایش دوختند ؛گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود :

"با من بگو از آنچه سنگینی سینه ی توست.

"گنجشک گفت :

"لانه کوچکی داشتم ؛آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام .تو همان را هم از من گرفتی . این طوفان بی موقع چه بود ؟چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنبا راگرفته بود و سنگینی بغضی راه برکلامش بست.

سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زمین انداختند.خدا گفت :

"ماری در راه لانه ات بود . خواب بودی .باد را گرفتم تا لانه ات را واژگون کند .آنگاه تو از کمین مار پر گشودی ."گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود .

خدا گفت:"چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی ."اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. نا گاه چیزی در درونش فرو ریخت .

های های گریه اش ملکوت خدا را پر کرد .


سهراب سپهری

چرا گرفته دلت؟ 

                     مثل آن که تنهایی 

                                          چه قدر هم تنها! 

خیال میکنم دچار آن رگ پنهان رنگها هستی. 

دچار یعنی عاشق! 

                         و فکر کن چه تنهاست؛ 

                                                      اگر ماهی کوچک؛ 

                                                                             دچار آبی دریای بیکران باشد. 

چه فکر نازک غمناکی! 

                                         دچار باید بود!

مردی که هیچگاه شرافتش را نفروخت

 

 

عزت‌الله سحابی (متولد ۱۹ اردیبهشت تهران - ۱۰ خرداد ۱۳۹۰، تهران) سیاستمدار ایرانی، روزنامه نگار، اقتصاددان، فعال ملی مذهبی، رهبر شورای فعالان ملی مذهبی ایران، عضو شورای انقلاب، رئیس ستاد بسیج اقتصادی کشور، عضو شورای بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی، نماینده مردم تهران در اولین مجلس خبرگان قانون اساسی، رئیس سازمان صنایع ملی ایران[۳] و دوره اول مجلس شورای اسلامی و نیز، رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت مهدی بازرگان بود که پس از استعفای دولت بازرگان در موقعیت اپوزیسیون قرار گرفت.

وی فرزند یدالله سحابی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و پدر هاله سحابی از فعالان حقوق زنان و زندانی سیاسی بود.عزت الله سحابی با زری سحابی (زهرا عطایی) ازدواج کرد و دارای ۳ فرزند بود.دایی همسر سحابی، مهدی بازرگان بود.او یکی از زندانیان سیاسی سرشناس ایران بود که بیش از ۱۲ سال از عمر خود را در زندان‌های حکومت پهلوی و ۳ سال را در جمهوری اسلامی سپری کرد و در سالهای اخیر نیز به دلیل حمایت از جنبش سبز تحت بازجویی قرار گرفت.او مدیر مسئول نشریه ایران فردا بود که پس از دستگیری توسط دادگاه انقلاب و توقیف نشریه ایران فردا به عضویت افتخاری انجمن قلم آمریکا درآمد.

منبع:ویکی پدیا 

به این امید که قهرمانان نمیرند

بهار

در پس این روز های فصل بهار برگها در هجوم پاییزاند. 

زرد ها روی شاخه می مانند سبزها روی خاک میریزند. 

جای عطر گل عقاقی و یاس بوی خون در فضای این شهر است.بوی احساس و سر بلندی اوج با تمام درختان قهر است. 

از کف هر سنگ فرش هر کوچه خون نا حق لاله را شستند غافل از اینکه در تمامی شهر سروها جای لاله ها رستند. 

شب به شب رویی شاخه هر سرو قمری و چلچله هم آواز است بانگ الله اکبر از هر سو نغمه ساز است و نغمه پرداز است هر دهانی که بوی گل میداد دوختندش به نوک سوزن ها بوی گل شد گلاب و جاری گذشت از دو چشم خمار سوسن ها. 

ناله ی پر شرار مرغ سحر معنی اش ارتدال و بی دینی است در زمستان ذوق اندیشه سبز بودن چه جرم سنگی است. 

ساقه هایی که سبز تر بودن سرخ گشته و به خاک غلتید اندباقی ساقه ها از این ماتم برگ های سیاه پوشیدند.

گذاری بر سخنان سید محمد خاتمی

بسیاری ارزشهای جهانی شده و نیز هنجارهایی که در حال گسترش در جهان هستند، با ارزشهای اسلامی که براساس آموزه های دینی مبتنی بر فطرت انسانی هستند ناسازگار نیستند. اصول و مبانی عدالت طلبی، آزادی گرایی، حقوق بشر، دموکراسی و مدارا که بر پایه شواهد تجربی و عینی روز به روز در حال افزایش در سطح جهان اند، در جوهر تفکر و فرهنگ اسلامی نیز ریشه دار هستند. بنا بر این علی الاصول روند جهانی شدن و ارزشهای ناشی از آن نمی تواند تهدید کننده مبانی تفکر اسلامی باشند. اگرچه در این فرایند هر فرهنگ و تمدنی که آورده بیشتر و پیام جذاب تر و ذاتاً جهانی تری داشته باشد و از ابزارهای بیشتری برای حضور در عرصه جهانی برخوردار باشد، خود به خود نقش مؤثرتری خواهد داشت.
-همانگونه که در نظریه های نوین جهانی شدن مطرح است، هرگونه جهانی شدن ملازم و همراه نوعی محلی شدن نیز هست و ارزشهای جهانی تا به لباس فرهنگهای محلی در نیایند، نمی توانند اشاعه یابند. از این رو است که ما امروز شاهد پدیده جهانی شدن امر محلی (Globalizationa of Local)  و محلی شدن امر جهانی (Localization of Global) هستیم. بر این اساس فرهنگ های مختلف در جهان  اسلام که بنیاد آن بر اسلام است، عملاً ارزشهای جهانی را به لباس خود در آورده و آنها را با خود سازگار خواهند کرد.  

تفاوتی جدی میان غربی شدن و جهانی شدن وجود دارد. هرچند برخی از دستاوردهای مثبت و سازنده فرهنگ غرب در شکل گیری جهانی شدن تأثیر داشته است، اما همانطور که اکثر نظریه پردازان جهانی شدن معتقدند، این به معنی آن نیست که جوهر جهانی شدن و غربی شدن یکی است و جهانی شدن هم معنی و یا ملازم غربی شدن باشد.

یران در رده 145 در کنار تانزانیا، لیبی و سوریه

گروه انتشاراتی و اطلاعاتی اینترنشنال لیوینگ تازه‌ترین گزارش خود درباره شاخص کیفیت زندگی در کشورهای مختلف جهان را منتشر کرد.

در گزارش منتشر شده از سوی این گروه اطلاعاتی کشور آمریکا از نظر شاخص کیفیت زندگی در میان 192 کشور جهان در صدر قرار گرفته و نیوزلند و مالت نیز رده‌های دوم و سوم را به خود اختصاص داده‌اند. فرانسه، موناکو، بلژیک، آلمان، اتریش، بریتانیا و ژاپن نیز در رده‌های چهارم تا دهم قرار گرفته‌اند. در پایین این رده‌بندی نیز نام کشورهایی مانند سومالی، چاد، یمن، سودان، آنگولا، گینه، گینه استوایی، سیرالئون و افغانستان به چشم می‌خورد. در این رده‌بندی کشورهای جهان براساس 9 شاخص و امتیاز نهایی از 100 نمره رده‌بندی شده‌اند. ایران در این رده‌بندی با کسب نمره 50 در رده 145 قرار گرفته است. نمره ایران در این رده‌بندی با کشورهای ازبکستان، امارات متحده عربی، هند، تانزانیا، لیبی و سوریه برابر است.
هزینه زندگی، فرهنگ و آموزش، اقتصاد، محیط زیست، ‌آزادی، بهداشت، زیرساخت‌ها، ایمنی و ریسک و آب و هوا 9 شاخصی هستند که براساس آنها این رده‌بندی شکل گرفته است. هزینه زندگی 20 درصد، فرهنگ و آموزش 10 درصد، اقتصاد 15 درصد، محیط زیست پنج درصد،‌آزادی 10 درصد، بهداشت 10 درصد، زیرساخت‌ها 10 درصد، ایمنی و ریسک 10 درصد و آب و هوا 10 درصد در تعیین نمره نهایی هر کشور نقش دارند.
خودتون مقایسه کنید از کجا به کجا رسیدیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

انه

 

انه شرلی 

 

انشرلی با موهای قرمز

آنه !

 تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت ، وقتی روشنی چشمهایت، در پشت پرده های مه آلود اندوه ، پنهان بود.

 با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ، از تنهایی معصومانه دستهایت ،

آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت ، و در گیر و دار ملال آور دوران زنگی ات ، حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود ؟

 آنه ! اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه طلایی خورشید دوستی بسپاری ، در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی ، و آینک آنه ! شکفتن و سبز شدن در انتظار توست ، در انتظار توست 

انه شرلی 

توهم دائمی توطئه

وقتی دشمن داشتن شد برایمان یک دلمشغولی دائمی باید برای این دشمن زیاد بزرگ شده ایادی و جاسوس هایی هم فرض کنیم دشمن که بدون جاسوس نمی شود.....حالا مقوله شک پیدا می شود فرق نمی کند شک به هر کسی که احتمال بدهیم یار دشمن ماست و نه طرفدار ما! 

 به طور کلی اعتماد نداریم خیلی دیر و کم اعتماد می کنیم شک و سوءظن داریم و در این رابطه اولین کسانی که انگشت اتهاممان را به سویشان دراز می کنیم معمولا همان قهرمان های خود ساخته خودمان هستند. 

فرض کنیم با حکومت خوب نیستیداعتراضاتی دارید!!!می گویید آزادی نیست!بسیار خوب چون که آزادی نیست شما آدم متوسط و معمولی که جرات گفتن را نخواهید کرد گفتن جسارت می خواهد جرات می خواهد و از همه مهمتر بی نظری و دلسوزی می خواهد.اولین کسی که شروع کرد به گفتن شما به خاطر اینکه در مقابل او کمبودی را احساس نکنیدنا چارید به انواع تهمت ها مزین اش بکنید:سوپاپ اطمینانه!از خودشونه!پشتش به جای گرم هستش و یا بدتر از همه صد البته راحتر از همه خارجیه!اصلا جاسوسه و معمولا این شک و اتهامات تا قربانی شدن این قهرمان ادامه دارد. 

یعنی تا آن وقت قهرمانیش به رسمیت شناخته نمی شود.نمونه زیادی را می توان مثال زد مانند: 

هاشمی رفسنجانی محمد خاتمی میر حسین موسوی مهدی کروبی مهاجرانی دکتر سروش  

آیت الله منتظری آیت الله سیستانی آیت الله صانعی و حتی آیت الله کاشانی و همچنین دکتر فاطمی دکتر مصدق و دکتر بازرگان و....... 

امکان ندارد در این کشور یک نفر پیدا شود که جراتش جسارتش تهورش نبوغ و درایتش وقتی از متوسط جامعه بالاتر باشد مورد حسادت و سوءظن قرار نگیرد.  

برگرفته از کتاب چرا درمانده ایم؟از آقای حسن نراقی با اندکی تصرف

تفاوت

یک روزایی از شباهت‌های بی حد و مرزی که بین ما بود متعجب می شدم ، حالا از تفاوت‌ها !

پیروزی حق بر باطل

 

 

 

 

 ((گزیده از خبر گذاری فارس )زیباکلام با طرح این سؤال که چرا در جمهوری اسلامی ایران هنوز بخش عمده‌ نظریات مارکسیستی وجود دارد؟ اظهار داشت: شما گفتید روسیه را نابود می‌کنید اما جرات یک آه کشیدن علیه روسیه را هم ندارید.

وی افزود: به جای اینکه بگویید امام(ره) اعتقاد داشت شرق و غرب را نابود می‌کنیم باید بدانیم عصر و زمان این سخنان به اتمام رسیده است.)
به قلم خودم(من نمی دانم چرا خبر گذاری فارس جمعیت طرفدار زیبا کلام را ندید من نمی دانم چرا خبر گذاری ایسنا عکس های مربوط به کف زدن طرفداران زیبا کلام را ندید. 

آه چه تلخ است وقتی می خوانی که دانشجویی می گوید من بسیجی هستم و هر کس که با آرمان های امام مخالفت کند در دهان او می زنیم اما نمی خوانی که دانشجوی می گوید هزینه ساخت اروپا بعد از جنگ جهانی دوم 160 میلیون دلار می شود اما بهد از انقلاب ایران از نفتش 10 برابر این قیمت را در آورد و می توانست 10 اروپا بسازد . 

آیا رسالت بسیجی این است که با بی اهانتی آقای زیبا کلام را بدرقه کند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

انصافتان کجا رفته  به خدا قسم که باید در دادگاه عدل اللهی جواب پس بدهید. 

خدا رو وکیل بگیرید که ما داریم خدایی کار می کنیم یا که به سود گروه و حزبمون عمل می کنیم.
درود بر تو زیبا کلام و درود بر تمام کسانی که حرف حق را می زنند آری بر ما واجب شد تکلیفی که بر دوشمان است را تا انتها برویم این راه انتها ندارد........................ 

حال تصمیم با شماست؟؟؟؟؟؟؟؟) 

بدون شرح...........

توجه:از انجا که قصد نداشتم در وبلاگ متن بگذارم اما دلم نیامد این مطلب رو لینک نکنم  

به علت وفور نعمت در بلوک پزشکی و نا شکر بودن وایجاد اعتصابات دانشجویی بزرگ قوم بنی پزشکی آنها را به عذاب الهی هشدار داده بود.

داستان از این قرار است که در شبانگاه 6 آذر ماه حدود ساعت  ۱ بامداد ناگهان وعده اللهی که از سوی بزرگ  این  قوم هشدار داده شده بود به وقوع پیوست و سیلی هولناک بلوک A قوم بنی پزشکی را فرا گرفت و آنها مجبور به پناه بردن به قوم فقیر و مفلوک دانشگاه شیراز شدند 

واقعیتی از زندگیم در گذر رشته اقتصاد

گل بانو و کشش تقاضا

گل بانو دختری است از جنس خیال و کشش تقاضا نیز مفهومی است در اقتصاد و از جنس واقعیت.  اگرچه اکثر خوانندگان این وبلاگ با این دو مفهوم آشنا هستند ولی شاید توضیحی کوچک برای دوستان غیراقتصادی لازم باشد. کشش تقاضا در اقتصاد بدین مفهوم است که با فرض کاهش و یا افزایش عامل دیگری (درآمد، قیمت، سلیقه و ...)، تقاضای کالا چقدر کشش و یا تمایل به تغییر دارد. اگر چه کشش در اقتصاد، جایگاهی مهم  دارد ولی این مفهوم در دنیای عشق نیز معنایی وسیع  و پر رنگ دارد. براستی در زندگی واقعی ما، کشش تقاضا در مفهوم اقتصادی آن نقش پر رنگ تری دارد یا کشش در مفهوم اجتماعی و احساسی آن؟ 

سال و سالیانی پیش، در کنار کوههای بلند زاگرس دختری متولد شد، اسمش را گل بانو گذاشتند. گل بانو تلاش داشت تا زیباترین گل بانوی دنیا باشد. سالهای کودکی اش را در کنار کوههای زاگرس گذرانید. دنیای پر از مهر کوهستان، روح او را وحشی، سرکش و لطیف ساخته بود. ولی روح نا آرام او هوای ماندن نداشت و یکجا بودن را تاب نمی آورد. به همین منظور در دشت زندگی، رها شد و به سمت ناشناخته‌ها پرواز کرد.  

بچگی اش در شیطنت و بازی های کودکانه گذشت. چشم های مهربانش چون همیشه می‌درخشید و معصومیت کودکی او را زیبا و زیباتر می نمود. در هوای خانه جدیت را می آموخت. پدری جدی و مهربان و مادری سخت‌گیر و چشم به راه آینده فرزند. راه خود را در درس و مکتب دید و به ناگاه در رشته اقتصاد شاگردی خود را آغاز کرد. رشته ای که روح مهربانش با آن سنخیت چندانی نداشت.

هنوز کت و دامنی را که در دانشگاه می‌پوشید، به یاد دارم و گیسوانی که با نسیم، آشفته می شدند، و متانتش را که در گام هایش هویدا بود. سعی می کرد با همه مهربان باشد، حتی با پسری که بداخلاق بود و  قیافه خوبی نداشت و دختران از او دوری می‌کردند. 

روزی را به یاد دارم که گل بانو دیر به کلاس آمده بود، مثل همیشه نگاهش می‌کردم، استاد با او شوخی کرد که لابد یادش رفته اتکلون بزنه! برا همین دیر رسیده!! همه یکباره خندیدند. بعدها گل بانو به من گفت واقعا آن روز یادم رفته بود و برگشته بودم تا اتکلون بزنم.

یادم می آید که در درس اصول اقتصاد هنگامی که استاد، کشش تقاضا را درس می داد، گل بانو  دستش را بلند کرد و گفت: استاد کشش تقاضا یعنی چه؟ استاد  لبخندی  ملیح زد و  گفت:  دختر خوب، انگار خیلی عجله داری، حالا زوده، بعدا میفهمی! ناگهان کلاس از  صدای خنده  منفجر شد. بعد که خنده ها آرام گرفت، استاد به دانشجویان نگاهی کرد و  سپس به من اشاره کرد و گفت: او معنی کشش را خوب می داند، دوباره کلاس از خنده ترکید و همه برگشتند و من را نگاه کردند. من که از خجالت سرخ و سفید شده بودم در دلم گفتم: میکشمت گل بانو، تو کی میخوای آدم بشی دختر؛ آخه دیونه اینم سئواله که تو میپرسی !

امیدوارم بعضی از دوستان به خوبی متوجه منظورم شده باشن ولی افسوس.............. 

درست که هر کس شاید برداشتی متفاوت داشته باشه اما بازم لطفا نظراتتون رو بگین.

به امید روزی که منظورم رو بتوانم واضحه تر بگویم که شاید اینگونه محکوم به سکوت نباشم.

شعری از علیرضا امیری

دنیا دنیای جدیده توی این دور و زمونه

               یکی نیست حتی یه لحظه که به یادمون بمونه

بلبلی نیست که بتونه توی صحراها بخونه

              هیچی توی قفسش نیست جز یک ظرف اب و دونه

همه ما بازیگریم توی بازیه زمونه

              دیگه واسمون مهم نیست که چی توی قلبمونه

توی قلب ادما هم دیگه عشق جایی نداره

             عشق وقلب و مهربونی یک قرون ارزش نداره

داره با یاد تو دایم از چشم بارون میباره

              توی اسمون قلبم حتی نیست یک تک ستاره

هر چی میگم توی قلبم کسی جز تو راه نداره

              میگی بی خیال عشقو دل من تیره و تاره

دلیل این همه مهرم چیه یک مهره ماره

               که تا وقتی که باهامه تو رو یاد من میاره

حتی یک لحظه دل من طاقت دوریت نداره

               یک روز دور بودنت از من واسه من مثل یه ساله

اخرش گشتم و گشتم تا ببینم راه چاره

               بازم رسیدم به این حرف دنیا ارزشی نداره

هرکه دنباله یه یاره میگن اونکه عقل نداره

                جایی واسه عاشقا نیست با یک قلب تکه پاره (mordab)