اقتصادمرسوم(گاوی) :
دو تا گاو ماده دارین... یکیش رو می فروشین و یه گاو نر می خرین...به تعداد گاوهای گله شما افزوده میشه و اقتصاد رشد می کنه...پول براتون همینطور سرازیر میشه و می تونین به بازنشستگی و استراحت بپردازین ...
اقتصاد ایرانی :
دو تا گاو ماده دارین که هر دو تاشون از باباتون به ارث رسیده ... یکیش رو دولت بابت عوارض و مالیات و خمس و زکات و سهم صدا و سیما و سهم بنیاد های مختلف و غیره ضبط می کنه ... دومی رو هم قربونی می کنین و نذر قبولی توی دانشگاه و ازدواج موفق و شغل خوب و بدن سالم و عقل درست و حسابی و ............ . . و غیره می کنین! ... و اقتصاد کماکان فلج می مونه
حالا به نطر شما کدومش بهتره؟
سروده ها ی این شاعر با سبکی متفاوت و بیانی به ظاهر ساده معانی عمیقی دارند:
روجا چمن کار بانوی اول شعر ایران (دکترای افتخاری ادبیات و دکترای کارگردانی) مایه ی افتخار بوشهری ها الالخصوص برازجانی ها شد
بچه ها لینک بذارید تا امار سایت بالا بره. من یه لینک با بازدید بالا گذاشتم
سری بزنید بد نیس! به درد بخوره
پشتش سنگین بود و جادههای دنیا طولانی. میدانست که همیشه جز اندکی از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته میخزید، دشوار و کُند؛ و دورها همیشه دور بود.سنگپشت تقدیرش را دوست نمیداشت و آن را چون اجباری بر دوش میکشید. پرندهای در آسمان پر زد، سبک؛
و سنگپشت رو به خدا کرد و گفت: این عدل نیست، این عدل نیست. کاش پُشتم را این همه سنگین نمیکردی. من هیچگاه نمیرسم. هیچگاه. و در لاک سنگی خود خزید، به نیت ناامیدی.
خدا سنگپشت را از روی زمین بلند کرد. زمین را نشانش داد. کُرهای کوچک بود.
و گفت: نگاه کن، ابتدا و انتها ندارد. هیچ کس نمیرسد.
چون رسیدنی در کار نیست. فقط رفتن است. حتی اگر اندکی. و هر بار که میروی، رسیدهای. و باور کن آنچه بر دوش توست، تنها لاکی سنگی نیست، تو پارهای از هستی را بر دوش میکشی؛ پارهای از مرا.
خدا سنگپشت را بر زمین گذاشت. دیگر نه بارش چندان سنگین بود و نه راهها چندان دور.
سنگپشت به راه افتاد و گفت: رفتن، حتی اگر اندکی؛ و پارهای از «او» را با عشق بر دوش کشید.
اثری از عرفان نظر اهاری
مرد ها در چار چوب عشق٬ به وسعت غیر قابل انکاری نا مردند! برای اثبات کمال
نا مردی آنان٬ تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و فریب خورده ی یک زن ٬ احساس می کنند مردند. تا وقتی که قلب زن عاشق نشده ٬ پست تر از یک ولگرد٬ عاجز تر از یک فقیر و گدا تر از همه ی گدایان سامره. پوزه بر خاک و دست تمنا به پیشش گدایی میکنند
اما وقتی که خیالشان از بابت قلب زن راحت شد ٬ به یک باره یادشان می افتد که خدا مردشان آفرید!!!
سلام
میبینم که بالاخره نمره های زیبای ریاضی خودشونو رو سایت نشون دادن
راستی ماکسی جون(فریبا) رسما و کتبا بهت تبریک میگم؛ روسفیدمون کردی (بوشهریارو) .
دمت گرم
حالا چند بود نمرت؟!!
درد من حصار برکه نیست
درد زیستن با ماهانیست که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده!
دکتر شریعتی
پس بیایید وسعت دیدمان را تا دریاها برسانیم...