این سنجاب با بچه اش چه کار ها که نمی کنه!!!؟؟
یک عکاس آماتور در کانادا صحنه هایی جالب و دیدنی را شکار کرده است که نشان می دهند چگونه سنجابِ مادر بچه هایش را در دهان می گیرد و آنها را جا به جا می کند. این سنجاب قرمز لانه اش را در ساختمانی در یک مزرعه قدیمی ساخته بود ولی حضور صاحب مزرعه باعث می شود که تصمیم به جا به جایی بگیرد.صاحب مزرعه با دیدن این صحنه به سرعت شروع به عکسبرداری می کند.
جناب عبید زاکانی کتابی دارد به نام «رساله تعریفات» که در آن معانی برخی لغات را به طنز بیان می کند. این کتاب کوچک یک فرهنگ لغت است که عبید زاکانی در این قالب به تقبیح برخی صفات اخلاقی زشت صنوف مختلف می پردازد. برای نمونه برخی از لغات معنی شده در این کتاب زیبا را در اینجا می آورم:
المجرد: آنکه به ریش دنیا می خندد
ذوالقرنین: آنکه دو زن دارد
النامحرم: اهل و عیال
السرد: مادر زن
الترشروی: پدر زن
العدو الخانگی: فرزند
القوز بالای قوز: مادر زن
العشق: کار بیکاران
البدبخت: جوانی که زن پیر دارد
الریش: دست آویز متفکران
الطالب علم: گرسنه ازلی
الدانشمند: خورجین مسائل
الرمضان: به امید بهشت در دورخ افتادن
...
القاضی: آنکه همه او را نفرین کنند
الوکیل: آنکه حق را باطل کند
العادل: آنکه هرگز راست نگوید
المیانجی: آنکه خدا و خلق از او راضی نباشد
الوخیم: عاقبت او (قاضی)
الدرک الاسفل : جایگاه او (قاضی)
...
الحاجی: آنکه قسم دروغ به کعبه خورد
المکر و ازور و الریا والکذب: عادتهای بزرگان
الهیچ : وجودشان (وجود بزرگان)
الابله: آنکه بر ایشان (خواجگان و بزرگان) امید خیر دارد
...
البازاری: آنکه از خدا نترسد
الطبیب: جلاد
الکذاب» منجم
الدلال: دزد بازار
الچماق: لایق بازاریان
گفتم: «ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب | گفت: «در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب» | |
خفته بر سنجاب شاهی نازنینی را چه غم | گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب | |
ای که در زنجیر زلفت جای چندین آشناست | خوش فتاد آن خال مشکین بر رخ رنگین غریب | |
بس غریب افتاده است آن مور خط گرد رخت | گر چه نبود در نگارستان خط مشکین غریب | |
گفتم «ای شام غریبان طره شبرنگ تو | در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب» | |
گفت «غریبا! آشنایان در مقام حیرتند | دور نبود گر نشیند خسته و مسکین غریب» |
میم حرف اول محبت است آنجا که نام کوچک من آغار می شود...
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست
حسرت همیشگی حرفهای ما هنوز ناتمام… تا نگاه می کنی: وقت رفتن است بازهم همان حکایت همیشگی ! پیش از آنکه با خبر شوی لحظه ی عزیمت تو ناگزیر می شود آی… ناگهان چقدر زود دیر می شود!
آمد درست زیر شبستان گل نشست
در بین آن جماعت مغرور شبپرست
یک تکه آفتاب، نه! یک تکه از بهشت
حالا درست پشت سرِ من نشسته است
چادر نماز گلگلی انداخته به سر
افتاده از بهشت بر این ارتفاع پست
این بیت مطلع غزلی عاشقانه نیست
این چندمین ردیف نمازی خیالی است
گلدستهی اذان و من و های ... های ... های
الله اکبر و أنا فی کل وادَ مَست
سبحان من یُمیتُ و یحیی و لا اله
الا هو الذی أخَذَ العهد فی الست
یک پرده باز پشت همین بیت میکشیم
او فکر میکنیم در این پرده مانده است
...
سارا سلام! اشهدُ ان لا اله تو
با چشمهای سُرمهای ان لا اله مست
دل میبری که حی علی های ... های ... های
هر جا که هست پرتو روی حبیب هست
بالا بلند! عقد تو را با لبانِ من
آن شب مگر فرشتهای از آسمان نبست؟!
بارانِ جلجل شب خرداد توی پارک
مهرت همان شب اشهد أن در دلم نشست
آنشب کبو ... کبو ... کبوتری از بامتان پرید
نمنم نما ... نما ... نماز تو در بغض من شکست
سبحان من یمیت و یحیی و لا اله
الا هوالذی اخذ العهد فیالست
سبحان ربِّ هر چه دلم را ز من برید
سبحانَ ربِّ هر چه دلم را ز من گسست
سبحانَ ربی الـ ... من و سارا بحمده
سبحانَ ربی الـ ... من و سارا دلش شکست
سبحان ربی الـ ... من و سارا به هم رسی...
سبحانَ نا به کی من و او دست روی دست
زخمم دوباره واشده ایاکَ نستعین
تا اهدنا الـ ... سرای تو راهی نمانده است
مغضوب این جماعت پر های و هو شدم
افتادم از بهشـــــــــت بر این ارتفاع پست
یک پرده باز بین من و او کشیدهاند
سارا گمانم آن طرف پرده مانده است
دانلود همین شعر با صدای محمدحسین بهرامیان
استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مونث بودن اسمها توضیح میداد که پرسید :
کامپیوتر مذکر است یا مونث؟
همه دانشجویان دختر جنس رایانه را به دلایل زیر مرد اعلام کردند:
- وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم.
- با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند.
- همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد.
و همه دانشجویان پسر به دلایل زیر جنس رایانه را زن اعلام کردند:
- به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.
- کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد.
- کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند.
- همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید
قرار است مشکلات راحل کنند امادر بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند