classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

از قضا روزی اگر حاکم این شهر شدم

خون صد شیخ به یک مست فدا خواهم کرد

ترک تسبیح و دعا خواهم کرد

وسط کعبه دو میخوانه بنا خواهم کرد

تا نگویند که مستان ز خدا بی خبرند

اگه پسرا نبودن...

اگه پسرا نبودن کی مامانا رو دق می داد؟

اگه پسرا نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چی می خندیدن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کیو سر کار می ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن دخترا کیو تیغ می زدن؟

اگه پسرا نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟

اگه پسرا نبودن کی آشغالا رو می ذاشت جلوی در؟

اگه پسرا نبودن کی نمره هاش همیشه تک بود؟

اگه پسرا نبودن دخترا اوقات فراغت نداشتن!!!!!!!!

هیچ اجباری به باور نیست.....

روحش شاد

میخواستم بگم خانواده بزرگ استقلال یکی از اسطوره های خودشو از دست داد 

 

دیدم... 

 

ناصر خان فقط استقلالی نبود . اسطوره ای بود که همه دوستش داشتن 

 

زن و مرد 

 

فوتبالی و غیر فوتبالی 

 

برای شادی روحش فاتحه و حتما با صلوات

سلام به همه ی بچه های اقتصاد... 

امیدوارم تعطیلات به همتون خوش گذشته باشه... 

میبینمتون...

آبی

آسمان گفت ز قرمز خالیم

عشق می ورزم که استقلالیم

 .........................................................................

این مایه ی افتخار و خوش اقبالیست 

عرش از تب و تاب رنک قرمز خالیست 

آبیست تمام آسمان ای گل من 

شاید که خدای ما هم استقلالیست

سلام  

آدام اسمیت ٬ آلفرد مارشال ٬ رابینس ٬ من ودیگر دانشمندان علم اقتصاد سال خوب و خوش و سرشار از موفقیت  را برای شما و خانواده محترمتان آرزومندیم... 

انشاالله خوشی ها عین آوار بریزه روی سرتون...

...........میلاد دلیل خلقت مبارک..........

دست ساقی چون سر خم را گشود 

جز محمد هیچ کس آنجا نبود 

آفرینش بر مدار عشق بود 

( مصطفی ) آیینه دار عشق بود 

( میم ) او شد مرکز پرگار عشق 

در تجلی بر سر بازار عشق 

تا قلم بر حلقه ( صاد ) ش رسید 

شد الم نشرح لک صدرک پدید 

( طا ) طریق عشق بازی را نوشت 

( فا ) فروغ سر فرازی را نوشت 

( یا ) یقین عشق بازان را نگاشت 

خلق عالم بیش از این یارا نداشت 

دست حق تا خشت آدم را نهاد 

بر زبانش نام خاتم را نهاد 

ز ( احمد ) تا احد یک میم فرق است 

جهانی اندر این یک میم غرق است 

یقینا میم ( احمد ) میم مستی است 

که سر مست جمالش چشم هستی است 

ز ( احمد ) هر دو عالم آبرو یافت 

دمی خندید و هستی رنگ و بو یافت 

اگر ( احمد ) نبود آدم کجا بود...؟ 

خدا را آیه محکم کجا بود...؟ 

چه میپرسی کین ( احمد ) کدام است... 

که ذکرش لذت شرب مدام است 

همان ( احمد ) که آوازش بهار است 

( محمد ) میم و حا و میم و دال است 

تدارک بخش عدل و اعتدال است

( محمد ) رحمة للعلمین است 

.........شرافت بخش صد روح الامین است......

اما.... 

به قول شهریار... 

که لسان غیب خوش تر بنوازد این نوا را...........

 

ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد 

دل رمیده ی مارا انیس و مونس شد 

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت 

به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

حافظ به خود نپوشید این خرقه ی می آلود  

ای شیخ پاکدامن معذور دار مارا 

خیلی وقت نیست که به وبلاگ سر میزنم.اگه مطلبی تکراری بود پیشاپیش از همه عذر میخوام

یک شبی مجنون نمازش را شکست 

بی وضو در کوچه ی لیلا نشست 

عشق آن شب مست مستش کرده بود 

فارق از جام الستش کرده بود 

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای 

بر صلیب عشق دارم کرده ای 

خسته ام زین عشق دل خونم مکن 

من که مجنونم تو مجنونم مکن 

مرد این بازیچه دیگر نیستم 

این تو و لیلای تو من  نیستم 

گفت ای دیوانه لیلایت منم ...!!!

در رگت پیدا و پنهانت منم 

سالها با جور لیلا ساختی 

من کنارت بودم و نشناختی...!!!