classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

علیرضای من

دست شما درد نکنه یه دانشگاه شیراز یه علیرضا 70 همش یکسال تو وبلاگ نبودما،چه جوری دلتون میاد به علیرضای من که از جونمم بیشتر دوسش دارم اینجوری بگید،همه ی دوستام یه طرف علیرضا هم همون طرف،دستش هم درد نکنه زحمت میکشه پست انتخاب میکنه..

خلاصه از ما گفتن بود من رفتم سال بعد برگشتم از این نظرا نبینما،علیرضا این موجود دوست داشتنی ،مظلوم ،ساده دل،آخی،تازه امروز واسم رانی خرید،حالا براتون ثابت شد چه پسر گلیه....                             راستی تولد classmate مبارک

۳۰ یا سی؟!؟!

گزارش از ghatreh.com: 

به گزارش «تابناک» معاون اطلاع‌رسانی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است: در حالی که احمد رضایی در هتل گلوریای دوبی در طبقه 18 اتاق 23 اقامت داشته، به طرز مشکوکی درگذشته است.

شهرام گیل‌آبادی افزود: موضوع در حال بررسی است و به محض تکمیل اطلاعات،‌ جزییات آن منتشر خواهد شد.

احمد رضایی در سال 1355 و در حالی که ساواک محسن رضایی را تعقیب کرده بود در خانه تیمی به دنیا آمد. وی در جریان مبارزات انقلابی محسن رضایی در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران طفولیت به همراه پدر و مادر در شهرهای قم، اصفهان،‌ دزفول مخفیانه زندگی می‌کرده‌ است.

دوران نوجوانی وی نیز مصادف با سال‌‌های دفاع مقدس و نقش مهم پدر در مدیریت جنگ، ‌باعث شدتا  مرحوم احمد رضایی، این مقطع حساس زندگی خود را با حضور کمرنگ‌تر پدر پشت سر گذارد.

مرحوم احمد رضایی دوره متوسطه تحصیلی خود را در رشته ریاضی با نمرات خوب پشت سر می‌گذارد. وی پس از آن وارد دانشگاه تربیت معلم تهران می‌شود و پس از دو ترم تحصیل در این دانشگاه، تصمیم به ملحق شدن به دایی‌هایش در استرالیا و ادامه تحصیل در آنجا می‌گیرد و او را به آمریکا می‌برند که پس از گذشت چند ماه از سفر وی به آمریکا، «اف.بی‌.آی» به وی مشکوک شده و احضار می‌شود.

مأموران این سازمان مدعی می‌شوند که احمد رضایی از سوی پدرش محسن رضایی مأمور به انجام عملیات تروریستی در آمریکا شده است؛ بنابراین، از او می‌خواهند به ایران بازگردد یا برای ماندن باید با رسانه‌های آمریکایی مصاحبه تنظیم شده‌ انجام دهد.

احمد رضایی تحت فشار «اف.بی‌.آی» که مشکلات بسیاری برای زندگی وی در آمریکا به وجود می‌آورند، مجبور به انجام سه گفت‌وگو با رسانه‌‌های آمریکایی می‌شود و پس از آن هیچ گونه مصاحبه‌ای با رسانه‌ها انجام نمی‌دهد.

وی سپس با هدایت محسن رضایی، فعالیت‌هایی را علیه ضدانقلاب انجام می‌دهد که دستگاه‌های امنیتی ایران در صورت صلاحدید می‌توانند این فعالیت‌ها را تشریح کنند.

احمد رضایی پس از این رخدادها، به ایران بازگشته و به مدت دو سال در ایران زندگی می‌کند و پس از این مدت، برای طلاق زن کره‌ای خود به آمریکا بازمی‌گردد.

مرحوم احمد رضایی از زن کره‌ای خود، صاحب دختری هشت ساله است که در آمریکا به مدرسه می‌رود و پیش از مرگ خود هر از چند گاهی برای دیدن این دختر به آمریکا سفر می‌کرده است.

احمد رضایی یک سال پیش و در جریان سفر خود به آمریکا،‌ مورد حمله با پنجه بوکس و چاقو قرار می‌گیرد که صورتش یازده بخیه می‌‌خورد.

به دنبال این اتفاق، فردی با وی تماس می‌گیرد و به او پیشنهاد می‌کند که اگر در مصاحبه با روزنامه‌ها مدعی شوی که رژیم ایران این آسیب را به تو وارد ساخته و طرح اقامه دعوا علیه ایران نمایی، کمک تو خواهیم کرد که مبلغ پانصد هزار دلار از اموال بلوکه شده ایران در آمریکا و بنا بر حکم دادگاه به تو داده شود که وی این پیشنهاد را رد کرده و مجبور به سفر به دوبی می‌شود.

یک منبع آگاه در گفت‌وگو با ملت ما، با اشاره به این که احمد رضایی از دو ماه پیش به مادرش گفته بود که احتمال خطر برایش وجود دارد، اظهار داشت: هفته گذشته، خانواده‌‌اش پس از این که بارها با تلفن احمد رضایی تماس می‌گیرند و پاسخی دریافت نمی‌کنند، یک نفر را به دوبی فرستاده تا از وضع وی خبری به دست آورد که این فرد پس از رسیدن به هتل گلوریای دوبی می‌بیند که هتل از دو ساعت پیش از رسیدن این فرد در محاصره پلیس دوبی است و طبقه 18 و اتاق 23 این هتل که در اختیار احمد رضایی بوده،‌ از سوی پلیس پلمب شده است.

بنا بر این گزارش، برخی از اعضای خانواده محسن رضایی برای انتقال جسد احمد رضایی به دوبی سفر کرده‌اند که انتظار می‌رود با انتقال احمد رضایی و بررسی‌های دقیق‌ توسط مراجع ذیربط علت مرگ مرحوم احمد رضایی مشخص شود.

اما با توجه به وضع کاملا سالم جسمانی احمد رضایی، مرگ وی کاملا مشکوک به نظر می‌رسد.

هتل گلوریای امارات دارای 1010 اتاق و 41 طبقه است. این هتل در سی کیلومتری فرودگاه بین‌المللی دوبی است و بنا بر گفته مسئولان هتل، پنج دقیقه با مترو و یک دقیقه تا ایستگاه اتوبوس شهری دوبی فاصله دارد.

گفتنی است که تاریخ دقیق مراسم تشییع، تدفین، خاکسپاری و ترجیم مرحوم احمد رضایی متعاقبا به آگاهی خواهد رسید.

 
 

کی میدونه فرشته من کیه؟

شعری از دکتر شریعتی در مورد مادر

مادر نگاه خسته و تاریکت با من هزارگونه سخن دارد

با صد زبان به گوش دلم گوید رنجی که خاطر تو ز من دارد

دردا که از غبار کدورت ها ابری به روی ماه تو می بینم

سوزد چو برق خرمن جانم را سوزی که در نگاه تو می بینم

چشمی که پر زخنده ی شادی بود تاریک و دردناک و غم آلودست

جز سایه ی ملال به چشمت نیست آن شعله ی نگاه پر از دوداست

آرام خنده مــی زنــی و دانم در سینه ات کشاکش طوفان است

لبخــنـــد دردنـاک تو ای مـــادر سوزنده تر ز اشک یتیمان است

تلخ است این سخن که به لب دارم مادر بلای جان تو من بودم

امّا تو ای دریغ گمان بردی فرزند مهربان تو من بودم

چون شعله ای که شمع به سر دارد دائم ز جسم و جان تو کاهیدم

چون بت تو را شکستم و شرمم باد با آن که چون خدات پرستیدم

شرمنده من به پای تو می افتم چون بر دلم ز ریشه گنه باریست

مــادر بــلای جان تو من بودم این اعتراف تلخ گنه باریست 

فدای همه مادرهای گل 

بیایید قدر فرشته هامون رو بیشتر بدونیم