classmate

همکلاسی

classmate

همکلاسی

حالا از غذای دیشبتون یه خورده اضاف نکرده بدین به ما؟قول میدم از خجالتتون در بیام...

سلام 

من امروز مهمون دارم٬اونم نه یکی٬سه تا!!!!!!!!!  زانوی غم بغل گرفتم٬آخه الان وقت مهمون بود؟!اونم بعد از امتحان زبان؟فاطمه و مریم و سحر.آخه یکی نیست به اینا بگه شما خونه و زندگی ندارین رو سر من خراب شدین؟ناهار چی کار کنم؟آقای رعنایی به باباتون بگین از کجا خرید کرده؟در ضمن به مامانت هم بگو طرز تهیه ی فسنجون رو واسم بنویسه.زود جواب بده تا شکممون غار و غور نکرده...

سلام٬امتحان ادبیات دادم راحت شدم٬حالا مونده زبان انگلیسی.نمونه سوال ادبیات که آوردم کسی نیومد ازم بگیره می خواستم نمونه سوال زبان بزنم رو وب که خانم افضل بهم گفت تو راه چندتا از بچه ها رو دیده دیگه منصرف شدم.راستی آقای رعنایی نفر چهارم کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من دیگه رفتم

بابا من دیگه رفتم.ادبیات نخوندم دلم خوشه دارم تو اینترنت گشت میزنم.خدا منو بکشه که بعد از امتحان اقتصاد توبه نکردم.            التمس دعا         خداحافظ تا فردا

وقتی هنوز ادبیات یه دور نکردیم واقعا جای تحسین داره.من که واسشون دعوت نامه میفرستم دیگه عضویت با خودشونه.حالا آقای بهادری واسه شعر من یه نظر بذار ببینم خوشت اومده یا نه...

مرا ببین

ببین مرا  

ببین مرا ز آسمان دیده ات 

ز کهکشان عشق خود ببین مرا 

که از حضور ناب تو 

سراسر انفجار میشوم 

پر از سکوت ساده ام 

پر از بهار می شوم  

ببین مرا که عاشقم 

ببین مرا 

ندیده انتظار می کشم 

ببین که نقش میزنم به روی آسمان دل 

ستاره ای ز جنس مهربانیت 

شراره ای به رنگ روشناییت 

ببین مرا که سجده سجده با تو حرف میزنم  

دوباره سبز می شوم  

دوباره بال میزنم

اجازه بده آقای بهادری

آقای بهادری بذار یه کم خودمون رو تحویل بگیریم٬آخه اینجا شیرازه دلمون واسه بوشهر تنگ میشه یه خورده درباره خودش و مردمش حرف بزنیم دلمون وا میشه.

یه شاعر به جمعتون اضافه شد.

برای اولین بار می خوام تو وبلاگ یکی از شعرای خودم رو بزنم .فقط امیدوارم که خوشتون بیاد و نظراتتون رو واسم بذارید.من بر خلاف شاعرای کلاس شعر نیمایی میگم.

چاکر همه ی بوشهری

بوشهری ها آدمایی بسیار بسیار مهربون و خونگرم هستند و همچنین خیلی اکتیو٬ و این برای تموم ایرونی ها مسلمه پس دیگه نژادپرستی نیست آقای رعنایی٬یه واقعیته که باید بپذیرید. دیگه ادامه نمیدم فقط اینو بدین جلو بوشهری از نظر زبون کم میارید به خصوص اینکه ۵ تا بوشهری تو کلاس باشن.

نمونه سوال ادبیات

من یه چندتا نمونه سوال ادبیات دارم٬فردا زود میام هرکی دوست داشت میتونه بیاد ازمن بگیره.

عیدتون مبارک

عیدتون مبارک 

سلام به همه ی بچه های خوب اقتصاد.امیدوارم که ادبیات رو خوب خونده باشین و نمره های خوب بگیرین.از لطفت ممنونم حمیده جون ولی اطمینان دارم که اقتصاد رو مینیمم کلاس میشم و اون موقع است که مجبوری صدام کنی مینی.

چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ما که نفهمیدیم چی شد!فقط دیدیم یه دفعه ماژیک و تابلو پاک کن پرت شد رو میز و ما هم از ترس قلبمون به تالاپ تالاپ افتاد.خدا وکیلی ما زیاد میخندیما ولی این یه دفعه رو اصلا نخندیدیم.خلاصه میخواستیم یه نیم نمره ای کاسب بشیم ولی نیم نمره که پرید هیچی دو نمره هم باید تقدیم به استاد کنیم!!!!!!!!!!!! 

از من میشنوید دسته جمعی بریم درس رو حذف کنیم. 

هر روز شوکی بزرگتر از دیروز(امتحان٬پیتزا٬تابلو پاکن) 

در انتظار شوک های بعدی ما باشید...

پیتزا

پیتزا چیست؟ !؟!؟

ماده ای غذایی است که خوردن آن یک روز بعد از امتحان اقتصاد به معده شوک عظیمی وارد می کند. 

گرچه پیتزا رو شب میخورن ولی ما امروز 5 نفری پیتزا زدیم تو رگ داش مشتی.جای همتون خالی.راستی سیب زمینی هم خوردیم.ولی هر 5 تامون امشب از عذاب وجدان خوابمون نمیبره.

   نویسندگان: پنج تامون

وداع با دانشگاه شیراز

سلام.امروز شنیدیم که خانم مینا مراد پور دانشگاه شیراز و بچه های اقتصاد رو وداع گفت.راستش وقتی شنیدیم خیلی خیلی خیلی ناراحت شدیم.واقعا حیف شد.راستی یه خبر دیگه هم شنیدیم که صحت و صدقش با شماست!شنیدیم دوتا از پسرهای کلاس رفتنی اند. 

واقیعت داره؟

بدترین روز دنیا

چه حس بدی بود اون لحظه ای که ۳۰ تا سوال تستی اومد جلو چشمم.چه حس بدی بود اون موقع که فهمیدم نمره منفی داره و من هم همشو شانسی زدم.به قول سحر فقط از اسمم و شماره دانشجوییم مطمئنم.ولی هر بلایی که به سرم بیاد فقط نصفی از حقمه.تا من باشم دیگه درسا رو روی هم تلنبار نکنم واسه شب امتحان.به هر حال هر چی بود گذشت و من تا همین حالا داشتم اشک میریختم.ازتون خواهش میکنم اگه واسه خودتون دعا میکنین کنارش اسم منم ببرین تا خدا یه نظری هم به ما داشته باشه خواهش میکنم...

تقدیم به خدای عزیزم

مجنون لیلی


یک شبی مجنون نمازش را شکست...

بی وضو در کوچه ی لیلا نشست!....

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای،

بر صلیب عشق دارم کرده ای!!!

مرد این بازیچه دیگر نیستم،

این تو و لیلای تو ... من نیستم!!!

گفت : دیوانه لیلایت منم،

در رگت پنهان و پیدایت منم...

سالها با جور لیلا ساختی...

من کنارت بودم و نشناختی!!!

 

خوشم میاد استاد نذاشت هیچکی سرشو تکون بده

فرق درس خوندن دخترها و پسرها                

 دخترها: 

بعضی از اونا واقعاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند

 بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست ...

یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند.


  و اما پسر ها:

یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ...

 یه کم که درس  خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند

و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون  تموم میشه

حال ندارند برند  بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.

همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به استادشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی

آقای دارابی

سلام به همگی . خیلی خب من شیرینی نمیارم ببینم سیدهای دیگه شیرینی میارن یا نه؟به زودی مشخص  میشه. طبع شعریتون هم خوبه هاااااااااااااا.

قابل توجه همه ی بچه های اقتصاد(چه دختر چه پسر)

سابقا''در روستاها همه به یکذیگر سلام می کردند ولی حالا جمعیت کره ی زمین آن قدر زیاد شده که دیگر وقت باقی نمی ماند تا به همه ی مردم سلام کنیم .مردم از سلام کردن ما خوششان می آید و چون این کار هیچ خرجی بر نمی دارد،بهتر است از سلام کردن دریغ نکنید . چگونه باید سلام کرد ؟ خیلی آسان است ، بگویید سلام .میان جوانان و دوستان صمیمی ، ''به به سلام''.(یا اسم او را می برید یا نمی برید.) به یک خانم ،''سلام خانم''.(بدون این که نامش را برید.) به یک آقا ،''سلام آقا''.(بدون این که نامش را برید.) . در موارد کاری ویا معاملات تجاری حتما'' نام فامیل طرف را بر زبان بیاورید. ''سلام خانم...سلام آقا... . مجبور نیستید به اینها سلام کنید: به آشنایی که در حال زدن صندوق بانک است . به فردی که در حال خودکشی است(اول باید او را نجات دهید بعد سلام کنید!)  

 

                   سلام خوبه