دیروز شیطان را دیدم. در حوالی
میدان، بساطش را پهن کرده بود. فریب می فروخت. مردم دورش جمع شده بودند،
هیاهو می کردند و هم می زدند و بیشتر می خواستند. توی بساطش همه چیز بود:
غرور، حرص، دروغ، خیانت، جاه طلبی و . . .
هرکس
چیزی می خرید و در ازایش چیزی می داد. بعضی ها تکه ای از قلبشان را می
دادند و بعضی ها پاره ای از روحشان را. بعضی ها ایمانشان را می دادند و
بعضی ها آزادگیشان را. شیطان می خندید و دهانش بوی بد گند جهنم می داد.
حالم را بهم می زد. دلم می خواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم. انگار
ذهنم را خواند، موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم، فقط گوشه ای
بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا می کنم؛ نه قیل و قال می کنم و نه کسی
را مجبور می کنم از من چیزی بخرد. می بینی؟ آدمها خودشان دور من جمع شده
اند. جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیکتر آورد و گفت: البته تو با
اینها فرق می کنی. تو زیرکی و مؤمن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می دهدو
اینها ساده اند و گرسنه. بجای هر چیز فریب می خورند.
از
شیطان بدم می آمد. اما حرفهایش شیرین بود. گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت
و گفت و گفت. ساعتها کانر بساطش نشستم تا اینکه چشمم به جعبه عبادت افتاد
که لا به لای چیزهای دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم
گذاشتم. با خودم گفتم بگذار یکبار هم که شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد.
بگذار یکبار هم او فریب بخورد. به خانه آمدم و در کوچک جعبه عبادت را باز
کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود. جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی
اتاق ریخت. فریب خورده بودم، فریب.
سالها پیش در یک شب سرد و تاریک پاییزی با یک کرجی (Korji)
از روی رودخانه ترسناکی در سیبری عبور می کردم. از پیچ رودخانه که می
گذشتم از ورای شبح مبهم کوههای اطراف، نور خیره کننده ای به چشمم خورد.
نور محسور کننده جذاب بود و کاملاً نزدیک به نظر می رسید. با خوشحالی
فریاد زدم: «خدا را شکر، به مقصد رسیدیم»
کرجی بان صورتش را برگرداند، به نقطه نورانی خیره شد و با بی تفاوتی گفت: «خیلی دور است!» و سرگرم پارو زدن شد.
بی
تفاوتی کرجی بان آزارم داد؛ نمی توانستم حرف او را باور کنم، زیرا روشنایی
بسیار نزدیک به نظر می رسید بطوری که تیرگی و ظلمت شب را شکافته و شعاع آن
تا دل تیرگیها نفوذ کرده بود. اما بعد دریافتم که حق با کرجی بان بود. او
درست گفته بود. در حقیقت روشنایی بسیار دورتر از آن بود که من پنداشته
بودم.
این
از ویژگیهای روشنایی شبانه است که وقتی از میان تاریکی می درخشند شعاع
نورانیشان، نویدبخش و امیدوارکننده است. انگار به مقصد نزدیک شده ایم! و
وقتی با قایق سفر می کنیم انسان فکر می کند که مختصری تلاش کند و با سرعت
بیشتری پارو بزند، به پایان سفر خواهد رسید؛ در حالی که روشنایی بسیار
بسیار دور است و برای وصول به مقصد راهی طولانی در پیش است!
warning:NOT SUITABLE FOR LITLE BIG
نقل قول از mondo mini show
*******************************************************************
فرق است بین دوست داشتن و داشتن دوست. دوست داشتن امری لحظه ای است ولی داشتن دوست استمرار لحظه های دوست داشتن است
( دکتر علی شریعتی )
نشریه گاردین در گزارشی شگفت انگیز لیستی از دانشمندان جهان را که به دلایل مختلف آزمایش های ترسناک یا دردآوری را بر روی خود اجرا کرده بودند، منتشر کرده و از آنها به عنوان شجاع ترین و جان سخت ترین دانشمندان جهان یاد کرده است.
در نوامبر سال 1908، «هنری هد» از پزشکان بیمارستان لندن مقاله علمی را با عنوان «تجربه ای انسانی در زمینه عصب ها» در نشریه Brain منتشر کرد و در آن احساسی را که در زمان قطع شدن عصب های پیرامونی در انسان به وجود می آید را تشریح کرد؛ نکته درد آور در این مقاله این است که وی برای جمع آوری اطلاعات دست خود را جراحی کرده بود.
در دنیای علم، داستان های مشابه زیادی وجود دارند و تنها افرادی که به خاطر کمبود داوطلب یا گزینه جایگزین خود را موضوع آزمایش هایشان قرار داده اند قهرمان این داستان ها نیستند ، زیرا موارد بسیاری وجود دارند که با وجود در اختیار داشتن گزینه های متعدد، افراد برای نمایش قدرت خود را در معرض آزمایش های علمی وحشتناکی قرار داده اند.
نشریه گاردین در حال جمع آوری لیستی کامل از مقاوم ترین و شجاعترین و گاه جان سخت ترین دانشمندان زن و مرد را منتشر کرده است. در این لیست نمونه هایی از دانشمندان متهور، قدرتمند و الهام بخش دیده می شوند اما در برخی از مواقع، آزمایشهای انجام شده پا را از مرز منطق و عقل فراتر گذاشته اند.
اسم کشورها هم معانی خاص خود را دارند. در اینجا معنی اسم برخی از آنها را می توانید بخوانید.
آرژانتین: سرزمین نقره
آفریقای جنوبی: سرزمین بدون سرما
آلبانی: سرزمین کوه نشینان
ایران:قوم آریایی ها
اتیوپی: سرزمین چهره سوختگان اسپانیا: سرزمین خرگوش کوهی استرالیا: سرزمین جنوبی ایسلند: سرزمین یخ بحرین: دو دریا برزیل: چوب قرمز بریتانیا: سرزمین نقاشی شدگان بورکینافاسو: سرزمین مردم درستکار پاراگوئه: این سوی رودخانه ترکیه: سرزمین قوی ها جامائیکا: سرزمین بهاران دانمارک: مرز قوم دان روسیه: کشور روشن ها، سپیدان سریلانکا: جزیره باشکوه سوئد: سرزمین قوم سوی سوئیس: سرزمین مرداب سودان: سیاهان سوریه: سرزمین آشور سیرالئون: کوه شیر شیلی: پایان خشکی / برف فرانسه: سرزمین قوم فرانک از اقوام سلتی فلسطین: یکی از اسامی قدیم رود اردن فیلیپین: از نام پادشاهی اسپانیایی به نام فیلیپ کانادا: دهکده زبان سرخپوستی ایروکوئی کنیا: کوه سپیدی لبنان: سفید | |
من اگه اسلام رو فرهنگ نمیدونستم که بیخودی تلاش نمیکردم کوروش رو با قرآن بیشتر معرفی کنم.متاسفم که بعضی ها دارای قدرت درک بسیار بسیار پایینی هستن٬متاسفم...
نام کوروش کبیر به گفته نویسنده تفسیر قرن(تفسیر المیزان) علامه طباطبایی درقران به نام رسول خدا امده و باید از این پس انرا کوروش نبی خواند.و از انجاییکه خود قران بین رسولان خود تفاوتی قایل نشده(لا نفرق بین احدهم) پس تفکیک کوروش از ایین اسلام فعلی ناصواب است.ونباید خرده گرفت به کسانی که باحماقت تمام برای خود شیرینی و ماندن نان به نرخ روز می خورند و بوقلمون صفت می شوند تا جایی که افتخار و تاریخ خود را به غیر(یهود) تقدیم می کنند.با این زهد فروشی ها و ریا در تاریخمان زیاد روبه رو می شویم.به جملاتی از کتاب سازگاری ایرانی نوشته مهندس بازرگان توجه کنید:
.... ضمنا نباید فراموش کرد که روح ایرانی چندان خالص و الهی و استوار بر پایه های محکم تقوی و حق پرستی نبوده است. در اشعار فارسی اسم خدا را زیاد می بینیم و همین طور در همان ابیات اسم می و معشوق را ... در شدید ترین دوران های تقدس و تشیع و در دربارهای صفویه و قاجاریه به حد اکثر شرابخواری و عیاشی بر می خوریم .رفتاری که صفویه به مردم و حتی به افراد خاندان خود می کردند بی سابقه بوده است ... و البته خود را مروج تشیع و مخلص آستان ولایت می دانستند. پیاده از اصفهان تا مشهد می رفتند و گنبد و بارگاه تعمیر می کردند مرحوم مجلسی را وسیله دادند که آن دریای عظیم مجموعه روایات و اخبار را جمع کند ... ولی در مجلسشان به نوشته ی مورخین و به شهادت گچ بری ها و نقاشی های موجود به جای گیلاس قدح شراب خورانده می شد و شبهای جشن یک بازار قیصریه را با چراغانی و شراب و شیرینی پر از زن های مطرب طناز اختصاصا برای شاه قرق می کردند . این دوگانگی روح ایرانی یا جمع بین دیانت و معصیت را شاید هیچ ......)
یادمان باشد که اگر از چیزى و کسی و یا.....عصبانى هستیم مراقب باشیم، میراث گرانبهاى چندین و چندساله پدرانمان را از روى عصبانیت به زمین نزنیم...» منظورم فقه و احکام تهی از تحجر اسلامی است.
کوروش کبیر در قرآن
کلمه ذوالقرنین نام شخصی است که در قرآن و در سوره کهف از آیه 83 تا 110 نام برده شده است .
ذوالقرنین به معنای دو قرن است که برخی معتقدند که این نامگذاری به دلیل آن است که به شرق و غرب عالم رسیده است.عرب از آن به دو شاخ آفتاب تعبیر نموده است و بعضی میگویند که در دو طرف سر وی برآمدگی مخصوصی بوده و سر انجام عده ای بر این عقیده اند که تاج مخصوص او دارای دو شاخک بوده است.
اما قرآن ذوالقرنین را شخصی نامیده است که بنا بر درخواست قومی سدی ازآهن و مس جهت جلوگیری از هجوم بیگانگان برای آنان میسازد.
به طور کلی سه نظریه در مورد این شخص وجود دارد.در نظر اول عده ای اعتقاد دارند که وی اسکندر مقدونی است و وی را اسکندر ذوالقرنین مینامند. این نظریه را ابو علی سینا در کتاب "دار الشفاء"خود بیان نموده است.دومین نظریه مربوط میشود به ابن هشام در کتاب"تاریخ سیره" و ابوریحان بیرونی در" الاثار الباقیه" که این دو نفر ذوالقرنین را از پادشاهان یمن میدانستند . در نهایت سومین و معتبرترین نظریه مربوط میشود به ابوالکلام آزاد،وزیر فرهنگ معاصر هند در کتاب "ذوالقرنین" که این شخص را کورش کبیر پادشاه ایران نامیده است.
اکنون می توان گفت همه ی کارشناسان و مورخان اطمینان دارند که ذوالقرنین همان کوروش است.
برخی با غرض یا به اشتباه اسکندر گجستیک (ملعون) را ذوالقرنین می دانند اما این معنی با کلام قرآن سازش ندارد. چون نخست قرآن می گوید ذوالقرنین مؤمن به خدا و روز قیامت بوده است و دین او دین توحید بوده است؛ ولی ما میدانیم که إسکندر مشرک بوده و در تاریخ آمده است که ذبیحه خود را برای ستاره مشتری ذبح نموده است.
و دوم قرآن ذوالقرنین را مرد صالح از عباد خدا و صاحب عدل و رفق میشمارد؛ و تاریخ برای إسکندر خلاف آنرا بیان میکند.
سوم اینکه در هیچیک از تاریخها نیامده است که إسکندر مقدونی سدّ یأجوج و مأجوج را بنا کرده باشد. به هر حال از ذوالقرنین در قرآن به عنوان شخصیتی دادگستر و بشردوست یاد شده است.ودر تمام نوشته هایی که از زمان باستان چه در کتابهای دینی چه کتابهای غیر دینی آمده کوروش را فردی دادگستر و بشر دوست و کسی که اولین بیانیه حقوق بشر را اجرا کرده است و کتیبه اش هنوز موجود می باشد ، ذکر شده است.
دوتا از فروع دین ما تولی و تبری است که یعنی دوست داشتن دوستان خدا و دشمن داشتن دشمنان خدا است چون کوروش بزرگ دوست خدا فردی بود که احکام خدا را در زمین جاری می کرد و در واقع نماینده خدا در زمین بود باید مورد احترام همگی ما باشد و مقامش را گرامی داریم و نگذاریم آرامگاهش از بین برود و یا به او بی توجهی و توهین شود .
چرا داستان ذو القرنین در قرآن آمده است؟
سبب نزول سوره کهف این بود که قریش سه نفر را به قبیله نجران فرستادند تا از یهودیان آن دیار مسائلى را بیاموزند و با آن رسول خداصلى الله علیه وآله را بیازمایند. آن سه نفر «نضربن حارث بن کلده»، «عقبةبن ابىمعیط» و «عاص بن وائل سهمى» بودند.
این سه نفر به سوى نجران حرکت کرده و جریان را با علماى یهود در میان گذاشتند. یهودیان گفتند: سه مساله از او بپرسید، اگر آن طور که ما مىدانیم پاسخ داد، در ادعایش راستگو است. آنگاه از یک مساله دیگر بپرسید، اگر گفت مىدانم، بدانید که دروغگو است. گفتند: آن مسائل چیست؟ جواب دادند که از او از احوال جوانانى بپرسید که در قدیم الایام بودند و از میان مردم خود بیرون شده و غایب گشتند و در غیبتگاه خود خوابیدند. از او بپرسید چقدر خوابیدند؟ نفراتشان چند بود؟ چه چیز از غیر جنس خود همراهشان بود؟ و داستانشان چه بود؟
مطلب دوم اینکه از او بپرسید داستان موسى که خدایش دستور داد از یک عالم پیروى کن و از او تعلم گیر چه بود؟ آن عالم که بود؟ موسى چگونه از او پیروى کرد؟ و سرگذشت موسى با او چه بود؟
سوم اینکه از او از سرگذشتشخصى بپرسید که میان مشرق و مغرب عالم گردید تا به سد یاجوج و ماجوج رسید; او که بوده؟ و داستانش چگونه بوده است؟
یهودیان پس از عرضه این مسائل جواب آنها را نیز به فرستادگان قریش دادند و گفتند: اگر این طور که ما شرح دادیم جواب داد، صادق است، وگرنه دروغ مىگوید.
فرستادگان قریش پرسیدند: آن یک سؤال دیگر که گفتید چیست؟ گفتند: از او بپرسید که قیامت چه وقتبهپا مىشود؟ اگر ادعا کرد که من مىدانم قیامت چه موقع بهپا مىشود، دروغگو است، ولى اگر گفت جز خدا کسى تاریخ آن را نمىداند، راستگو است.
فرستادگان قریش به مکه برگشتند، نزد ابوطالب جمع شدند و گفتند: پسر برادرت ادعا مىکند که اخبار آسمانها برایش مىآید، ما از او چند پرسش مىکنیم، اگر جواب داد، مىدانیم که راستگو است، وگرنه مىفهمیم که دروغ مىگوید! ابوطالب گفت: هر چه دلتان مىخواهد بپرسید!
آنها آن مسائل را مطرح کردند. رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: فردا جوابهایش را مىدهم; اما در وعدهاى که داد «انشاءالله» نگفت. به همین جهت، چهل روز وحى از او قطع شد تا آنجا که رسول خداصلى الله علیه وآله غمگین گردید و (بعضى از) یارانش که به وى ایمان آورده بودند به شک افتادند، و قریش شادمان شده و به استهزاء و آزار ایشان پرداختند; ابوطالب نیز سخت در اندوه شد.
پس از چهل شبانهروز، سوره کهف بر پیامبر نازل شد. رسولخداصلى الله علیه وآله از جبرئیل سبب تاخیر را پرسید؟ (جبرئیل) گفت:ماقادرنیستیمازپیشخود نازل شویم جز به اذن خدا.
«و یسئلونک عن ذى القرنین قل ساتلوا علیکم منه ذکرا»
ادامه مطلب ...فرهنگ ما کوروش و امثال اونه که داره فراموش میشه.فرهنگ ما تفکر زیبای انسانهای بزرگه که بعضی ها قصد تخریب اونو دارن.اگه ما یه خورده٬فقط یه خورده به این فرهنگ ایمان داشتیم٬هیچ وقت اجازه نمی دادیم یه مشت آدم بی فرهنگ فیلم سیصد رو بسازن و فرهنگ و ایران ما رو زیر سوال ببرن...
با نهایت تاسف و تاثر درگذشت عموی گرامی آقای پناهی را تسلیت عرض کرده و از خداوند منان برای ایشان و نزدیکان ایشان صبر جلیل خواستاریم.
اهل درسم من
روزگارم هی... بد نیست
جیب خالی دارم. خرده پولی، سر سوزن ذوقی
درسهایی، بدتر از تلخی زهر
و کلاسی که در این دانشگاست
من یه دانشجویم
درس کفاره من
من جنون را هر دم، لا به لای جزوهها میبینم
در جزوه من جریان دارد چرت، جریان دارد پرت
همه فکر و توانم متزلزل شده است
جزوههایم را وقتی میخوانم
که امتحانش را استاد، گفته باشد فرداست
اهل درسم من
پیشهام بیکاریست
گاه گاهی، در میروم از توی کلاس، میروم تا بوفه
تا که با خوردن ساندیس و کیک
ایندل سوختهام خنک بشود
چه خیالی، چه خیالی.... میدانم
از پس ناچاریست
خوب میدانم، آخر ترم هم باز
کار من زاری و در به دریست
توماس ادیسون اختراعات با ارزش بسیاری دارد اما در میان اختراعات او که کمتر از آنها صحبت شده نیز نمونههای جالب توجهی به چشم میخورند که بعضی ردی از شوخطبعی ذاتی او دارند. از میان این اختراعات عجیب میتوان به استودیوی سینمایی گردان، آشکارساز روح، اولین خانههای بتنی و عروسک آوازهخوان اشاره کرد.